به نام خدا 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ چهارشنبه  نسیمی زِ توس  می آید هوای گنبـد شمس الشموس می آید کبوتر دل من ، بغضِ  دانه می گیرد به یاد شاه خراسان بهانه  می گیرد محرم است و دلم سوز و ناله ها دارد هوای روضه ی  خونبار  لاله ها  دارد به یاد گفتنِ "یابن الشبیب" می گریم به احترام  زُهیر  و حبیب  می گریم اَلا، امام  رئوفم ! دلم  هواییِ  توست فدای آن  دلِ پر دردِ  کربلاییِ  توست بخوان تو روضه جد غریب ، یا سلطان بگو  دوباره  به اِبن الشبیب ، یا سلطان بگو  که جدّ  تو  را ، بی هوا زدند آخر دوباره  زنده شد  آنجا  ، غریبیِ  مادر بگو که  با لبِ تشنه ، بریده  شد حنجر به زیرِ سُمّ سُتوران ، شکسته شد پیکر بگو ، چه داغ  کشیـدند  بر  دل  زینب که دید  پیکر بی سر  به زیرِ ده مَرکَب سه روز پیکر عریان به روی صحرا ماند غریبیِ  شَه  بی سر ، وحوش را  گریاند بخوان تو روضه شاهی که بی کفن مانده به دشت کرب و بلا پاره پاره تن  مانده بگو زِ داغ جوانی که سینــه  را سوزاند ستون عرش و زمین را غمِ  علی  لرزاند بگو زِغنچه ی شش ماهه ای که پرپر شد از آن سه شعبه که سهمِ  گلوی اصغر شد بگو نبود ، علمدار و ، وقت  غـارت  شد نصیب  زینب  کبری ، غمِ  اســارت  شد صدای  ناله ی  قلب   شکســته  می آید ندای   قافله   سالار   خستـــه   می آید شکسته شد ، دل زینب ز شام و بازارش نشست ، داغ  فراوان   به  قلب بیمارش بمانَد  اینکه  خرابه ، چه  بر سرش آمد چه  بر  ســرِ  گــلِ  یاسِ  برادرش   امد به قول عمهٔ ســادات ، اَمان زِ شــام بلا به "کیمـیا" بده یارب ! برات کرب و بلا 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۰/۶/۱۰ @navaye_asheghaan