. سلام الله علیها یارم غمی به سینه خودبیکرانه داشت رنگی کبود بر بدن از تازیانه داشت از ضربت لگد، اثری داشت سینه اش از ضربه ی غلاف به بازو نشانه داشت با هر نفس که از دل غمدیده میکشید خونی ز جای میخ و ز پهلو روانه داشت هر شام تیره تا به سحرگاه، درد و غم بر قلب داغدیده ی او آشیانه داشت از پا مرا فتاد و ز دستم شکیب برد داغی که از اصابت مسمار خانه داشت دور از نبی برای خلافت چه کردخصم دشمن برای کشتن زهرا بهانه داشت بال و پر کبوترم از کینه ها شکست باآنکه شوق پرکشیدن ازاین،لانه داشت با او چه کرده بود مگر چرخ روز گار کزغصه،اشک خون شده ازاین زمانه داشت ✍ . ...┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅