┄✼نذر✨﷽✨تمدنی✼┄ 🌷سالها پيش در حوزه علميه نجف به همراه سيد مجتبي در محضر «علامه اميني» و «مرحوم طالقاني» درس ايمان و ولايت مي‌آموختيم،  در همان ايام به پيشنهاد نواب صفوي پياده از نجف براي زيارت سومين پيشواي شيعيان به كربلا رفتيم، هنوز چند كيلومتر از شهر دور نشده بوديم كه مردي تنومند از اعراب بيابان نشين راهمان را بست، هوا تاريك بود، ترس وجودم را فرا گرفت. 🗡در زير نور مهتاب خنجر تزيين شده مرد عرب را ديدم. او با خشونت فرياد زد: «هر چه دينار داريد از جيب‌هايتان بيرون آورده و تحويل دهيد.» پولهايم را درآوردم. در مقابل چشمان حيرت زده مرد عرب ناگهان سيد مجتبي با چالاكي، خنجر وي را از كمرش بيرون كشيد و با قدرت، نوك خنجر را نزديك گلويش قرار داد وگفت: «با خدا باش و از خدا بترس, و دست از زشتي‌ها بشوي...» من متعجب از شجاعت و سرعت عمل سيد به او نگاه مي‌كردم. پس از چند لحظه آن مرد ما را به خيمه‌اش دعوت نمود. نواب فوراً پذيرفت. باورم نمي‌شد. با ناراحتي گفتم: «چگونه دعوت كسي را مي‌پذيري كه تا چند لحظه پيش قصد غارت ما را داشت؟» اما سيد بدون آنكه ترسي به دل راه دهد، گفت: «اينها عرب هستند و به ميهمان ارج مي‌نهند و محال است خطري متوجه ما باشد.» آن شب سيد به آرامي خوابيد و من از ترس تا صبح بيدار نشستم. راوی علامه جعفری 🥀 🕊 •┈┈••✾☘️🕊☘️✾••┈┈•. 🇹🇯کانال نذر تمدنی @nazrtamaddoni