از نگاه مست تو بیکار شاعر می شود وصف زیبای رخت منقار شاعرمی شود می زنی آتش به دلها با نگاه آتشین تا خرامان می روی کردار شاعرمیشود چون بپندارم که عاشق کرده ای دیوانه را شاعر دیوانه در پندار شاعر می شود در ره عشقت بسی عشاق جان را داده اند همچو منصوری که خود بر دار شاعرمیشود موج چشمت میشود صد قافیه درشعرمن حیا ز امواجش در و دیوار شاعر میشود گر دو پیمانه بنوشم از می ناب لبت مست میگردد زمی بیمار شاعرمیشود چتر مویت گر بیفشانی به روی شانه ام از نسیم موج آن گیتار شاعر می شود بوی عطرت می نوازد دشت و گندم زار را مست از بویش چنان نیزار شاعرمی شود دفتر و دیوان خاقان می شود وصف رخت تا برقصد بر ورق خودکار شاعر می شود @neday_ardakan🔷