#زیارت_عاشورا
قسمت اول
ضروريترين نياز بشر ارتباط با عالم ملکوت و آزادشدن از هبوطي است که با نزديکي به شجرهي ممنوعه در آن قرار گرفت و ارتباط با عالم ملکوت ميسّر نميشود مگر آنکه به انسانهاي ملکوتي که با وجودشان اشاره به آن عالم دارند نظر اندازيم. حضرت سيدالشّهداء در کربلا چنين راهي را در جلو بشريت گشودند، لذا ما با زيارت آن حضرت به ملاقات آن امام ميرويم تا ما نيز نظارهگر ملکوت عالم باشيم و از جرگهي مسلماناني که امام را شهيد ميکنند به در آييم و به جرگهي گروهي بپيونديم که در امام ذوب شدند و خونخواهي او را خونخواهي خود دانستند و از خدا خواستند که «أَنْ يَرْزُقَنِي طَلَبَ ثَارِي...» خونخواهي حسين را که خونخواهي خودم محسوب ميشود، رزق من گردان که جان من جداي از جان مولايم حسين نيست.
انسان داراي چهرههاي مختلفي است که هر زمان با چهرهاي از خود روبهرو ميشود و به تماشاي آن مينشيند. انسان در کربلا با عاليترين وجه انساني روبهرو ميگردد و در طلب آن اشک تمنّا سر ميدهد و در زيارت عاشورا سعي دارد همهي حجابهاي بين خود و آن چهرهي نهايي انساني را کنار بزند تا در يگانگي با امام ندا سر دهد «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى عَظِيمِ رَزِيَّتِي» حمد خدا را به جهت مصيبت بزرگ من، آري مصيبت بر امام حسين را مصيبت خود احساس ميکند و شرط يگانگي با امام را به انتها ميرساند.