حدیثی از امام کاظم علیه السلام را مرور کنیم: قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ مُوسَی علیه السلام الرَّجُلُ مِنْ مَوَالِیکُمْ عَاصٍ یَشْرَبُ الْخَمْرَ وَ یَرْتَکِبُ الْمُوبِقَ مِنَ الذَّنْبِ نَتَبَرَّأُ مِنْهُ فَقَالَ تَبَرَّءُوا مِنْ فِعْلِهِ وَ لَا تَتَبَرَّءُوا مِنْ خَیْرِهِ وَ أَبْغِضُوا عَمَلَهُ فَقُلْتُ یَسَعُ لَنَا أَنْ نَقُولَ فَاسِقٌ فَاجِرٌ فَقَالَ لَا الْفَاسِقُ الْفَاجِرُ الْکَافِرُ الْجَاحِدُ لَنَا وَ لِأَوْلِیَائِنَا أَبَی اللَّهُ أَنْ یَکُونَ وَلِیُّنَا فَاسِقاً فَاجِراً... یونس شحام گفت: به حضرت موسی بن جعفر علیهما السّلام گفتم: بعضی از دوستان شما گناهکارند، شراب می‌خورند و گناهان زشتی مرتکب می‌شوند که ما از آن بیزاریم. فرمود: از کارش بیزار باشید، ولی از خوبی او بیزار نباشید و عملش را دشمن بدارید. گفتم: می‌توانیم به او بگوییم فاسق فاجر؟ فرمود نه. فاسق فاجر، کافر و منکر ما و دوستان ماست. خدا امتناع دارد از این که دوست ما فاسق و فاجر باشد، گرچه آن کارها را انجام دهد، بلکه بگویید فاسق العمل و فاجر العمل است، اما مؤمن النفس است و بدکار است و پیکر و روان پاک دارد. به خدا قسم نه، دوست ما خارج نمی شود از دنیا مگر این که خدا و پیامبر و ما از او راضی هستیم. خداوند او را با همان گناهی که دارد، با چهره ای درخشان محشور می‌کند، عیب هایش پوشیده و دلش آسوده است و ترس و اندوهی ندارد. و این جریان چنین است که از دنیا خارج نمی شود، مگر این که از آلودگی‌های گناه پاک می‌شود یا به مصیبتی در مال یا جان یا فرزند یا بیماری، و کمترین کاری که خداوند نسبت به دوست ما انجام می‌دهد، خواب وحشتناکی است که خدا به او نشان می‌دهد و اندوهگین از این خواب می‌شود. همین کفاره گناهش می‌شود یا ترس و وحشتی که از طرف دولت باطل بر او وارد می‌شود یا بر او سخت گرفته می‌شود. هنگام مرگ، بعد پاک از گناه و با دلی آسوده، به واسطه محمّد و امیرالمؤمنین صلّی اللَّه علیهما و آلهما به ملاقات خدا می‌رود، بعد در پیش روی خود با یکی از دو امر رو به رو می‌شود: رحمت واسعه خدا که وسیع تر از تمام مردم جهان است یا شفاعت محمّد و امیرالمؤمنین علیهما السّلام، بعد مشمول رحمت واسعه خدا می‌شود که شایسته آن و اهل آن است و از احسان و فضل آن بهره مند می‌شود. 📚بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج‏۲۷، ص: ۱۳۸-۱۳۷ .