هدایت شده از ندای وحی
. 🔶 همین آش و همين کاسه 🔶 🔹یک سؤال اساسی و مهم در رابطه با مدیریت کشور اسلامی که در ذهن اکثر عامه جامعه وجود دارد، این است که، مردم ایران برای رسیدن به دنیایی آباد و آخرتی سعادت مند قیام کردند و نظام دیکتاتوری شاهنشاهی را سرنگون کردند؛ اما چرا هنوز در برخی موارد از آن اهداف اولیه و اسلامی فاصله داریم و عدالت و احکام الهی در جامعه فراگیر نشده است؟ مگر ولی فقیه نظارت و قدرت بر اجرای فرامین الهی ندارد؟ مگر نمی تواند از نفوذ خود برای اصلاح امور استفاده کند؟ 🔹در جواب، به این سؤال، می توان اشاره نمود که با وجود مشکلات و کاستیهای فراوان، بسیاری از قوانین، اسلامی شده و در امور اجرایی نيز به آنها عمل می شود ولی نکته مهمی که اکثراً از آن غافل هستند، این است که با صرف وجود ولی فقیه و تدوین قانونی اسلامی، کار تمام نخواهد شد و این مردم و مسولین هستند که بایستی اجرا کننده آن باشند و در ضمن چشم به دهان ولی خودشان بدوزند که در مشکلات و مصائب آنها را به روشنایی و نور راهنمایی نماید، 🔹به طور مثال نقل می کنند در زمان خلافت امیر المومنین، ایشان شخصی به نام ابو مریم را در کوفه دید، از او دلیل آمدنش به کوفه را پرسید. وی در جواب گفت : به خاطر عهدی که با تو داشتم آمدم، که گفتی اگر بر سر کار بیایم چه و چه خواهم کرد. امام فرمود: من بر عهد خود ایستاده ام، اما مبتلای به خبیث ترین مردمان روی زمین شده ام که هیچ به سخن من گوش نمی دهند. (1) امام در موارد مختلف در نهج البلاغه می فرمایند که تا مردم همیاری و همکاری نکنند و گوش به فرمان ولایت نداشته باشند کارها به سامان نخواهد رسید، در یکی از خطبه های نهج البلاغه حضرت یاران خود را این طور سرزنش می کند : 🔹شامیان بر شما پیروز خواهند شد، نه از آن رو كه از شما به حق سزاوارترند بلكه در راه باطلی كه زمامدارشان می رود بسیار فرمانبردارند، و شما در گرفتن حق من سستی می ورزید، و هر آینه، ملتهای جهان صبح می كنند در حالی كه از ستم زمامدارانشان در ترس و وحشتند، من صبح می كنم در حالی كه از ستمگری پیروان خود وحشت دارم. شما را برای جهاد با دشمن برانگیختم، اما اطاعت نكردید، حق را بگوش شما خواندم ولی نشنیدید، و در آشكار و نهان شما را دعوت كردم، اجابت ننمودید، پند و اندرزتان دادم، قبول نكردید، آیا حاضران غائب می باشید؟ و یا بردگانی در شكل مالكان؟! 🔹فرمان خدا را بر شما می خوانم از آن فرار می كنید، و با اندرزهای رسا و گویا شما را پند می دهم از آن پراكنده می شوید، شما را به مبارزه با سركشان ترغیب می كنم، هنوز سخنانم به آخر نرسیده، چون مردم سبا، متفرق شده، به جلسات خود باز می گردید، و در لباس پند و اندرز، یكدیگر را فریب می دهید تا اثر تذكرات مرا از بین ببرید، صبحگاهان كجیهای شما را راست می كنم، شامگاهان به حالت اول برمی گردید، چونان كمان سختی كه نه كسی قدرت راست كردن آن را دارد و نه خودش قابلیت راست شدن را خواهد داشت 🔹ای مردمی كه بدنهای شما حاضر و عقلهای شما پنهان و افكار و آراء شما گوناگون است و زمامداران شما دچار مشكلات شمایند، رهبر شما از خدا اطاعت می كند، شما با او مخالفت می كنید، اما رهبر شامیان خدای را معصیت می كند، از او فرمانبردارند. به خدا سوگند دوست دارم معاویه شما را با نفرات خود مانند مبادله كند، ده نفر از شما را بگیرد و یك نفر از آنها را به من بدهد!(2) 🔹این توان امام معصوم در اداره حکومت است، و این یارانی که در اجرای اوامر امام سستی می کردند، حال تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل، اگر در زمان نائب امام نیز، مسولین و مردم دل در گرو ولایت نداشته باشند و از او تبعیت نکنند و برای رفع تکلیف و ظاهر سازی بعضا فقط در زبان دم از رهبری بزنند ولی در عمل خر خود را برانند، وضع جامعه، اسلامی نخواهد شد و به قولی همین آش خواهد بود و همین کاسه. ناصر علیخانی __________ 1- اخبار البلدان، ابن فقیه همدانی، ص4-5 2- نهج البلاغه، خطبه 97 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸