وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً (30): پیامبر (در روز قیامت از روى شكایت) مى‏گوید: پروردگارا! قوم من این قرآن را رها كردند. این آیه، از گلایه‏ى پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله سخن مى‏گوید و آن حضرت چون «رحمة للعالمین» است نفرین نمى‏كند. امام رضا علیه السلام فرمود: دلیل آن كه در نماز، قرآن مى‏خوانیم آن است كه قرآن از مهجوریّت خارج شود. [291] در روایات آمده است: هر روز پنجاه آیه از قرآن را بخوانید و هدفتان رسیدن به آخر سوره نباشد، آرام بخوانید و دل خود را با تلاوت قرآن تكان دهید و هرگاه فتنه‏ها همچون شب تاریك به شما هجوم آوردند، به قرآن پناه برید. [292] به نظرم رسید اقرار بعضى بزرگان را درباره‏ى مهجوریّت قرآن نقل كنم: الف: ملاصدراقدس سره در مقدّمه تفسیر سوره واقعه مى‏گوید: بسیار به مطالعه كتب حكما پرداختم تا آنجا كه گمان كردم كسى هستم، ولى همین كه كمى بصیرتم باز شد، خودم را از علوم واقعى خالى دیدم. در آخر عمر به فكر رفتم كه به سراغ تدبّر در قرآن و روایات محمّد و آل‏محمّدعلیهم السلام بروم. یقین كردم كه كارم بى‏اساس بوده است، زیرا در طول عمرم به جاى نور در سایه ایستاده بودم. از غصه جانم آتش گرفت و قلبم شعله كشید، تا رحمت الهى دستم را گرفت و مرا با اسرار قرآن آشنا كرد و شروع به تفسیر و تدبّر در قرآن كردم، درِ خانه‏ى وحى را كوبیدم، درها باز شد و پرده‏ها كنار رفت و دیدم فرشتگان به من مى‏گویند: «سلام علیكم طبتم فادخلوها خالدین». [293] ب: فیض كاشانى‏قدس سره مى‏گوید: كتاب‏ها و رساله‏ها نوشتم، تحقیقاتى كردم، ولى در هیچ یك از علوم دوائى براى دردم و آبى براى عطشم نیافتم، بر خود ترسیدم و به سوى خدا فرار و انابه كردم تا خداوند مرا از طریق تعمّق در قرآن و حدیث هدایت كرد. [294] ج: امام خمینى‏قدس سره در گفتارى از اینكه تمام عمر خود را در راه قرآن صرف نكرده، تأسّف مى‏خورد و به حوزه‏ها و دانشگاه‏ها سفارش مى‏كند كه قرآن و ابعاد گوناگون آن را در همه‏ى رشته‏ها، مقصد اعلى قرار دهند تا مبادا در آخر عمر برایّام جوانى تأسّف بخورند. [295] «هِجر»، جدایى با عمل، بدن، زبان و قلب را شامل مى‏شود. [296] رابطه‏ى میان انسان و كتاب آسمانى، باید دائمى و در تمام زمینه‏ها باشد، زیرا كلمه‏ى «هجر» در جایى به كار مى‏رود كه میان انسان و آن چیز رابطه باشد. [297] بنابراین باید تلاشى همه جانبه داشته باشیم تا قرآن را از مهجوریّت در آوریم و آن را در همه‏ى ابعاد زندگى، محور علمى و عملى خود قرار دهیم تا رضایت پیامبر عزیز اسلام را جلب كنیم. نخواندن قرآن، ترجیح غیر قرآن بر قرآن، محور قرار ندادن آن، تدبّر نكردن در آن، تعلیم ندادنش به دیگران و عمل نكردن به آن، از مصادیق مهجور كردن قرآن است. حتّى كسى كه قرآن را فرا گیرد ولى آن را كنار گذارد و به آن نگاه نكند و تعهّدى نداشته باشد، او نیز قرآن را مهجور كرده است. [298] ----- 291) تفسیر نورالثقلین. 292) تفسیر نورالثقلین. 293) مقدّمه تفسیرسوره‏واقعه. 294) رسالة الانصاف. 295) صحیفه‏نور،ج‏20،ص‏20 296) مفردات راغب. 297) التحقیق‏فى‏كلمات‏القرآن. 298) تفسیر المنیر. - در قیامت یكى از شاكیان، پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله است. «و قال الرسول» - انتقاد از كسانى است كه آگاهانه قرآن را كنار مى‏گذارند. «اتّخذوا...» و نفرمود: «كان عندهم مهجورا» - جمع‏آورى و تدوین قرآن، در زمان شخص پیامبر اكرم‏صلى الله علیه وآله انجام شده و لذا مورد اشاره و خطاب قرار گرفته است. «هذَا القرآن» - مهجوریّت قرآن و گلایه‏ى پیامبر و مسئولیّت ما قطعى است. («قال» فعل ماضى نشانه‏ى حتمى بودن است) - تلاوت ظاهرى كافى نیست، بلكه مهجوریّت‏زدایى لازم است. «مهجورا»