"تابستان در پاییز"
"اعتراضات مردمی"؛
این تعبیری است که از آنچه این روزها در شهرهای ایران میگذرد "روایت" و بزرگنمایی میشود.
اما
"اعتراض"، چه نسبتی و سنخیتی با "قتل" ، "آدمسوزی" ، "شکنجه" ، "رکیکگویی" ، "برهنگی" و ... دارد؟! این چه اعتراضی است که حتی حداقلهای "امنیت" و "اخلاق" را نیز بر باد داده است؟! آیا این جز همان رفتار آنارشیستی و دیکتاتوری است که بهانه اعتراضی شان است؟!!
و اما
کدام "مردم"؟! بر فرض ناصواب که اینان در کف خیابان، بخش اندکی از مردم باشند، آیا یک "اقلیّت مطلق" و بی منطق میتواند برای "همه" تصمیم بگیرد؟! تکلیف منطق حکمرانی با "انتخابات" مشخص میشود یا با "اغتشاشات"؟! قاطبه مردم ایران اسلامی، قطع به یقین اینگونه نیستند.
فرصت و مجال فراوانی به این جماعت اغتشاشگر بی منطق و لاشخورهای قداره کش داده شد. اینک باید به جای "صبر و حوصلهی جمالی"، "هیبت جلالی انقلاب" را ببینند.
چه بسا باید در "پاییز ۱۴۰۱"، بار دیگر خاطره "تابستان ۶۷" را بازآفرینی کرد.
بگذار بدخواهان و برعندازان و اربابانشان این "قاطعیت منطقی" را "سرکوب" بخوانند و جای "جلاد" و "شهید" را عوض کنند؛ آنجا که "جان مردم"، بیارزش شده است، نباید از مکر و خدعهی واژهها هراسی به دل راه داد. "امنیت مردم"، خط قرمزِ نظام جمهوری اسلامی است که برای تحقق آن خون هزاران هزار شهید به زمین ریخته شده و خون دلها خورده شده. اگر بناست عدهای کشته شوند، این عده باید اغتشاشگران بی صفت و شغالان بی ارزش باشند نه مردم و نیروهای نظامی و امنیتی. "خشونتِ مقدس"، همین است، همچون "دفاع مقدس"....
#دفاعهمچنان_ادامهدارد