📝 تقابل مکتب امام صادق (ع) و ابو حنیفه
✏️ همان تقابل مکتب ابن عربی و فقهاست
✏️ همان تقابل رفیعی و آقامیری است
🗣 «بهخاطر چنین قضاوتهایی است که آسمان از باریدن خودداری میکند و زمین برکتش را از مردم میگیرد.»
📌 این سخنان امام صادق (ع) دربارۀ قضاوت ابو حنیفه است که براساس رأی خود و نه سنت رسول خدا داوری کرده بود.
📌 سالها گذشته و افراد زیادی به طعنه و مسخره و پوزخند فقهای شیعه را ملامت کردهاند که چرا پایهگذار قرآن و روایاتی هستید که 1400 سال پیش عرضه شده است؛ چرا بهروز نمیشوید؛ چرا تغییر نمیکنید. افراد زیاد دیگری هم همان طعنهها و مسخرهها و پوزخندها را روا داشتهاند، اما نه بهخاطر اینکه به قرآن و روایات عمل نکردهاند؛ بلکه به اینخاطر که چرا به دلخواه آنان عمل نکردهاند؛ گرچه نتیجه هر دو گروه یکی است و آن، کنارگذاشتن همه یا قسمتی از روایات در موارد ناخوشایند است؛ اما امروز، میخواهم دربارۀ گروه دوم سخن بگویم؛ گروه طرفداران ابو حنیفه.
📌 شاید خودشان هم ندانند؛ اما عملشان همان عمل ابو حنیفه است. هر جا روایت بپسندند، صدای وااسلامشان به هوا برخاسته و هرجا نپسندند، لازم باشد باز همان طعنها و تمسخرها و نیشخندها را روی کار میآورند؛ همانگونه که ابو حنیفه در جواب اینکه بدو گفتند: چرا روایت «البیِّعان بالخیار» را قبول نداری، گفت: هُش هُش!
📌 امروز، اتفاق خوبی در عرصۀ رسانه رخ داد. دو دیدگاه با هم سخن گفتند، ادلۀشان را به رخ هم کشاندند و زورآزمایی علمی کردند؛ اما متأسفانه، نتیجه همان شد که در مقدمه گفتم. دیدگاهی فقط آیه و روایت را تا جایی میپسندد که خود را تأیید کند و اگر تأیید نکرد، یا باید خندید و یا فرار کرد. امروز، این دیدگاه ازآنِ سید حسن آقامیری بود.
📌 امروز، سیدحسن آقامیری بسیار سست مینمود. دیگری خبری از آن شورهای روی صندلی و بالای منبر نبود. دیگری خبری از این نبود که فلانی ریشسفید است و الا چهارتا چیز بهش میگفتم. دیگر خبری از امام رضایی که واسطۀ شرابخوار میشود، نبود. چون میدانست اینجا جای معلقبازی نزد غازی نیست و چون میدانست سؤال علمی جواب عملی میخواهد که او نداشت.
📌 امروز، حجتالاسلام و المسلمین، جناب آقای دکتر رفیعی با یک سؤال تمام این سالهای آقامیری را بر باد فنا داد و آن سؤال این بود: از کجای قرآن میگویی که مشرک میتواند بهشت برود؟ و گفت که این همه آیۀ صریح برای اینکه مشرک جهنم میرود و بهشت هم نمیرود. حال فقط تو بگو که از کجا میتوان این همه آیه را نقض کرد. جواب: فقط یک کلمه بود: چرا نشود؟ این، یعنی فرار؟ طوری جواب میداد که گویی رفیعی امکان عقلی ورود مشرکین به بهشت را زیر سؤال برده؛ درحالیکه سؤال از دلیل شرعی بود.
📌 به نظر من، دکتر رفیعی بهاندازه کافی، حجت را تمام کرد؛ اما چند نکته هم به نظر من رسیده که فکر میکنم ذکرش خالی از لطف نیست:
📌 مسئله اول این است که آقامیری همیشه بر نقش تبیینی روایات و ادعیه تأکید دارد؛ اما هیچوقت به این سؤال جواب نداده که چرا فقط بعضی ادعیه و روایات را مبیِّن میداند و درباره بعضی سکوت میکند. چرا هیچوقت درباره روایاتی که بهتفصیل، بهشت جاودان، عذاب جاودان و عذاب موقت را بیان کرده، سخنی نمیگوید؟ چرا هیچوقت نمیگوید که موضوع عباراتی نظیر الهی لا تؤدبنی بعقوبتک بهقرینه روایات تبیینی و تفصیلی دیگر، مؤمن است و نه مشرک؟ بگذارید چندی از این روایات را نشانتان بدهم:
📌 نام کامل مرحوم شیخ صدوق، صاحب کتاب «کتاب من لا یحضره الفقیه» محمد بن علی بن الحسین بن بابویه است. (تکرار لفظ کتاب از روی سهو نبوده؛ بلکه بهدلیل تأکید مرحوم صدوق در مقدمه این کتاب برنامگذاری کتاب به این نام است.) ایشان کتاب روایی در فقه دارد که بسیار مورد توجه است و آن، همان کتاب مذکور است؛ اما کتاب دیگری هم در اعتقادات بهنام اعتقاد الامامیة دارد که بههمان مقدار به آن توجه نشده است. اهمیت این کتاب بهاین خاطر است که اعتقادات مسلم شیعه بیان شده. بههمین خاطر، روایاتش اعتبار بالایی دارد. همچنین بهدلیل نزدیکی مرحوم صدوق به دوران اهلبیت احتمال عرضۀ این روایات به اهلبیت عصمت و طهارت بسیار بالاست. ایشان در این کتاب روایتی از امیرالمؤمنین نقل کرده است که فکر نمیکنم بتوان بیشتر از این، موضوعی را بتوان تبیین کرد و تفصیل داد.