📌 روایت از این قرار است که فردی از امیرالمؤمنین دربارۀ چگونگی مرگ پرسید. امیرالمؤمنین ضمن جوابی مفصل به این مطلب هم اشاره فرمودند که انسانها سه گروهاند: گروهی دوستدار اهلبیت و مطیع امر آنها، گروهی دشمن اهلبیت و مخالف امرشان و گروهی مؤمنینِ گناهکار. گروه اول به بهشت جاودان بشارت داده میشوند و گروه دوم به عذاب جاودان و گروه سوم به عذابی موقت گرفتار میشوند تا پاک گردند. (اعتقاد الامامیة، ص51.) همچنین در روایت دیگر، همین مضمون از زبان امام صادق (ع) تکرار شده است. (اعتقاد الامامیة، ص54.)
📌 حال سؤال این است که چقدر روایت تفصیلی باید بیاید تا شما متوجه بشوید موضوع ادعیهای، مانند ابوحمزه، کمیل، عرفه و... مؤمن است؛ نه هر فرد دیگر؟ مگر ما چند شیخ صدوق داریم که نزدیک عصر ظهور باشد و ما بتوانیم این روایات را از آنها بگیریم؟ شاید هم مسئله همان نحوه برخورد ابو حنیفه با روایات است؟
📌 مسئله دیگر درباره بحث تفضل الاهی است. مغالطه جنابشان این است که اگر قرار است با عدل برخورد نشود، با همه نباید برخورد شود. پس با مشرکین هم با تفضل برخورد میشود و درنتیجه، به بهشت خواهند رفت. گویی تفضل خدا چیزی غیر از عدل الاهی و حکمت اوست. نمیدانم کسی نبوده تا بهحال به حضرتشان بگوید یا شاید هم نخواسته بشنود که تفضل الاهی در آن عالم در طول عدل و حکمت خداست؛ نه در مقابل آن. تفضل الاهی بهمعنای ظلم به دیگران نیست. بهمعنای این نیست که هم یزید به بهشت میرود و هم حسین (ع)؛ هم صدام به بهشت میرود و هم شهدای دفاع مقدس؛ هم ابن ملجم و هم امیرالمؤمنین. تفضل قطعاً در این موراد جایی ندارد؛ چراکه موجب ظلم است. بعید میدان چیز به این سادگی را کسی درک نکند. همچنین حکمت الاهی اقتضا میکند که تفضل شامل کسانی بشود که قابلیت آن را داشته باشند؛ نه اینکه بیحسابوکتاب بهمعنای از روی لغو و بیهودگی تفضل کند. همۀ اینها ریشه در یک مسئله دارد که آقامیری روی همان مسئله خلط میکند و آن این است که تفضل و عدل و حکمت در طول هم هستند و نه در مقابل هم.
📌 مسائل فراوان دیگری هم هست که در مجال یادداشت نمیگنجد. امیدوارم که از همان باب گفتوگو که به آن معتقدند، توفیق گفتوگو درباره این نکات هم پیدا شود؛ اما نکتۀ آخر این است که امیدوارم از این رفتار ابوحنیفهوار دست بردارند و همۀ روایات، حتی روایاتی که نمیپسندند را هم ببیند و آن را حجت بدانند. تمام سخن هم همین است که فرق بین مکتب امام صادق (ع) و ابو حنیفه همین است؛ فرق بین مکتب ابن عربی و فقها همین است؛ فرق بین مکتب رفیعی و آقامیری همین است.