هدایت شده از تبلیغات همسران💓
دخترم رو ۴ماهه باردار بودم و به خاطر ویار بارداری رفته بودم خونه جاریم، همیشه صدای پچ پچ برادرشوهر و جاریم میومد ولی فکر میکردم یه بحث و دعوای زن و شوهری ساده است و به من مربوط نیست ، تا اینکه یه شب اسممو از دهن جاریم شنیدم، لرزی به جونم افتاد سریع زنگ زدم به شوهرم وقتی ماجرا رو‌براش تعریف کردم گفت قبل ازینکه بفهمن بی صدا از خونشون بیا بیرون دارم میام دنبالت .... ولی قبل اینکه از در برم بیرون جاریم منو دید ... https://eitaa.com/joinchat/2040201580C76808488a9