مانند مادرت شدهای،قد خمیده ای!
آقا چرا عبا به سَرِ خود کشیده ای !؟
با درد کهنه ای به نظر راه میروی!؟
مانند مادرت چِقَدَر راه می روی!
داغ غریبی تو،نمک بر جگر زند
خواهر نداشتی که برایت به سر زند
اینجا مدینه نیست،چرا دلخوری شما!؟
در کوچه های طوس،زمین می خوری چرا؟
با «یاعلی» به زانوی خسته توان بده
خاک لباس های خودت را تکان بده
مقداری از عبای شما پاره شد،ولی
نیزه نزد کسی به تو از کینهٔ علی