غزه در آتش بیداد و ستم میسوزد هر کجا مینگرم دوروبرم میسوزد آن طرف مادری از سوز جگر میگوید ارباََ اربا شده طفلش وَ دلم میسوزد دخترک گریه کنان ناله زد و گفت پدر آتش افتاده به سر موی سرم میسوزد کودکانی که به ناحق به زمین افتادند قتل عامی شده برپا جگرم میسوزد بسته شد آب به غزه،ننگ بر شمرزمان زین عطشها جگر مشک وعَلَم میسوزد دخترک ناز به آغوش پدر خوابیده یاد آن طفل حرم ؛ چشم ترم میسوزد شهر پر شد ز علی اصغر و فریاد رباب کربلایی شده تکرار،حرم میسوزد کشته شد رحم و مروت فَاَغِث یا مهدی عالم و آدم از این رنج و الم میسوزد واژه ها خم شده از شرح جنایت هاشان نفس قافیه ها تنگ و قلم میسوزد روضه ی قتلگه و حرمله ها تازه شده قلب آقا شده رنجور ز غم میسوزد دیده هامان به ظهور و فرج منتقم است دشمن فاطمه والله قسم میسوزد @niyat135