ارسطو همچنین دلیل میآورد که کشتیها در هر جهت که از ساحل دور شوند، ابتدا بدنه و سپس دکل آنها ناپدید میشود و این نشانهای از کروی بودن زمین است.
در زمانهای قدیم مردمان زیادی بودند که بنا به شغلی که داشتند باید به جاهای مختلف سفر میکردند. آنهاییکه به شمال مسافرت میکردند شبها متوجه تفاوتهایی در آسمان میشدند. بعضی از ستارگانی راکه آنها در نزدیکی افق جنوب میدیدند هنگام مسافرت به شمال دیگر قادر به دیدنشان نبودند، اما هنگامی که به خانه و وطن خود برمیگشتند ستارههایی را که قادر به دیدنشان نبودند در افق جنوبی دوباره مشاهده میکردند.
کسانی که به طرف جنوب سفر میکردند عکس این وضع را میدیدند. آنها موقع حرکت به طرف جنوب ستارههایی را در افق جنوب میدیدند که هرگز در محل زندگی خود ندیده بودند و هنگامی که به خانه بازمیگشتند دوباره این ستارهها ناپدید میشدند. این وضع دربارهٔ افق شمال نیز صدق میکرد. ستارههایی بودند که همراه چرخش آسمان در افق شمال فرومیرفتند به هنگام مسافرت به طرف شمال این ستارهها دیگر در افق فرونمیرفتند و در جای خود باقی میماندند. هنگام سفر به جنوب ستارههایی که درست بالای افق شمال قرار داشتند، شروع به فرورفتن در افق میکردند. آنها به این امر آگاهی یافتند که ستارهها از همه نقاط زمین دیده نمیشدند بنابراین زمین نمیتوانست صاف باشد. آناکسیماندر تصور میکرد شاید زمین به شکل یک قوطی حلبی یا یک استوانه باشد که در مرکز گنبد آسمان قرار گرفتهاست وقتی حرکت به طرف شمال شروع میشد حرکت بر روی یک مسیر منحنی بود و وقتی نگاه متوجه پشت سر میشد انحنای استوانه تعدادی از ستارههای سمت جنوب را میپوشاند؛ و اگر حرکت به طرف جنوب بود، باز هم حرکت در مسیر منحنی بود و هنگام نگاه به عقب استوانه تعدادی از ستارههای سمت شمال را از دید مخفی میکرد
💠┄┅═✾🌎✾═┅┄💠
❇🔘
@njoom2018 🔘❇