🔹شریف لکزایی در برنامه «چراغ مطالعه»: (قسمت سوم)
✅غیر از پاسخ، روششناسی فلسفه سیاسی مدرن است. افلاطون و ارسطو در فضای کلاسیک کار میکنند و به همین دلیل، به تسامح، به آنها فلسفه سیاسی میگوییم. فرضمان این است اگر افلاطون فلسفه سیاسی میداشت، چنین میبود. کما اینکه شما نهایتا حرفتان این است اگر صدرا فلسفه سیاسی داشت، چنین میبود.
بله، ما کلاسیک میگوییم. درست است. ولی فلسفه سیاسی ملاصدرا را باید کلاسیک بدانیم؟ حکمت متعالیه که همین الان در جامعه ما جریان دارد و آثارش در حوزهها و دانشگاهها تدریس میشود صرفا کلاسیک است؟ بعد از آن چیست؟ در دوره مدرن فلسفه ما چیست که بگوییم فلسفه سیاسی ما چیست؟ ما برای اینکه بتوانیم ایدههای جدیدی در فضای مدرن طرح کنیم، باید ببینیم چه داشتهایم.
✅منِ امروزی مساله اصلیام در فضای فلسفه سیاسی آن چیزی است که به آن ملت دولت، Nation-State گویند. این نه در زمان افلاطون و نه زمان ملاصدرا [در کار] نبوده، نهایت همانطور که اشاره کردید، ما میتوانیم بگوییم به اقتضای آن فکر چه راهحلی میشود درآورد.
ما برای چه منظوری [باید] بتوانیم این بازیابی و بازشناسی را انجام دهیم؟
✅حل مسائل امروزمان.
بله، یعنی در پی آن بتوانیم باز نقادی و بازسازی کنیم و براساس آن با نگاه بازنگرانه بتوانیم ارائه کنیم بگوییم فلسفه سیاسی ما الان این میتواند باشد یعنی بازشناسی، در بازشناسی که متوقف نمیشویم.
✅نیاز به تدوین فلسفه سیاسی هست. شما دارید سعی خود را میکنید و از میراث آنچه را میتوانید، بهکار میگیرید؟
یا باید بهصورت بالفعل و در خلأ این کار را انجام دهیم یا اینکه ببینیم این پشتوانهای که داریم و امروزه در مجامع علمی ما از آن یاد میشود و بهعنوان یک فلسفه زندهای مطرح است و این فلسفه در حوزه و دانشگاه ما حضور دارد و یک انقلاب اسلامی هم به رهبری کسی که خودش حکیم است، حکمت متعالیه است، انجام شده است؛ این کجا میتواند قرار بگیرد. این نیاز دارد ما این را بازشناسی و بازنگری کنیم. بازنگری با همین نگاه نقادانهای که داریم؛ و بعد بیاییم و طرح خودمان را ارائه کنیم.
✅این به غایت و نتیجه برسد چه میشود؟ شما گفتید این نظام معاش و نجات معاد! نظام معاش و نجات معاد خیلی عبارت کلی فیلسوفانهای است.
بله، آن حرف ملاصدراست.
✅حالا شما یک مقدار دوربینی حرف بزنید. برایم تعریف کنید فردا که محقق شود، در حاکمیت و خیابانها چه خبر خواهد بود. تعریف نه به معنای فیلسوفانه آن، به این معنی که چه خبر خواهد بود.
وقتی دارم ملاصدرا را ترسیم میکنم میگوید غایت آن نظام معاش و نجات معاد باید سعادت باشد. تفسیر و تعبیر امروزی ما از سعادت، توسعه میشود. در چه بخشهایی؟ جسم انسان سالم باشد، انسان در سختی و معیشت زندگی نباشد، انسان گرسنه نباشد. حتی آن بخش زیباییشناختی، حسن و جمال و... وجود داشته باشد.
✅یعنی عدالت اجتماعی، شغل برای همه، بهداشت و ورزش عمومی.
بله، آنچه مربوط به جسم است باید در یک توزیع عادلانه [باشد]. بهلحاظ حسن و جمال یعنی نکات زیباییشناسی هم در بحث ملاصدرا بهلحاظ خارجی و بیرونی وجود دارد؛ یعنی غیر جسمی. [بحث این است که] این فرد از یک زندگی معمولی برخوردار باشد؛ یعنی لوازم زندگی و تامین مسائل مادی فراهم شده باشد. ما به این میگوییم ایشان آدم توسعهمندی -بهنظر امروزی- است. یا به تعبیر ملاصدرا بهلحاظ دنیوی سعادتمند است. بهلحاظ علمی هم البته ایشان تقسیم میکند که اگر بهلحاظ علمی هم بگوییم یک جامعه یا یک انسانی توسعهیافته، برخی از این مباحث به خودش برمیگردد که دارای معرفت و دانش باشد و از یک آگاهی و فضیلتی برخوردار باشد و از طرفی اگر اینها را انجام دهد از یک آراستگی اخلاقی هم برخوردار شود. آن آراستگی اخلاقی را البته ایشان یا همین بخش نظری را در اسفار ایشان توضیح میدهد میگوید حکمت نظری برمیگردد به این فرمایشی که «اَلَلَّهمَّ اَرِنِی الْاَشْیَاءَ کَمَا هیَ» ما به آن حقیقت از شیء برسیم، حقیقت اشیاء را دریافت کنیم ولی جنبه عملی آن چیست؟ «تَخَلَّقُوا بِاَخْلاقِ اللّه» این آراستگی به اخلاق الهی هم حاکم شود. عکسش هم میگوید شقاوت برعکسش است؛ یعنی شما آدم ترسویی باشید.
💠
https://eitaa.com/isca24/6453