___________________ به میثاق حسینوند گفتم باید بیاید باشگاه، باید misagh is join را ببینم. نویسندگی خلاق و مقدماتی را با هم بودیم. کنار متن‌های پر‌تصویرش حالا صدا هم دارد، "مو که از پاکی دلم چی آسمونه ندونم سیچه چینون وام سرگرونه سی چینون وام سرگرونه سر به صحرا بنم از بی هم‌زبونی سخته تهنا مندن و درد زمونه تهنا با درد زمونه دل گرونیم همه جا به هر دیاره ار کویر سهده‌یه ار لاله زاره ار چی اورا ندرای به آسمونم دشت جونم تشنه و بی چشمه ساره دی پوییزم بی بهاره " گفت اگر زمان دست دهد می‌آید. گفتم نخوابد، گفتم "نخواب، بنویس و بیا". گفت از جان مایه می‌گذارد برای نوشتن، برای اینکه پاش به باشگاه نویسندگان مدرسه مبنا برسد. و باشگاه این روزها جای شگفتی است برای من. پر از آدم‌های که از جان مایه می‌گذارند. کارم با هنرجوها تمام است. پر از نگاتیو‌های کوچکم. نگاتیو در عکاسی، فیلمِ نوردیده‌ای است که ظاهر و ثابت شده باشد. صندلیِ نویسندگی خلاق را از اینجا رزرو کنید: https://b2n.ir/d61524 @nnaassk