کار هنری را با هنر باید جواب داد؛ جواب زیبا به شعری کفرآمیز
شعر کفرآمیز:
من اگر کافر و بیدین و خرابم، به تو چه؟
من اگر مستِ مِیْ و شرب و شرابم، به تو چه؟
تو اگر مستعد نوحه و آهی، چه به من؟
من اگر عاشق سنتور و رُبابم، به تو چه؟
تو اگر غرق نمازی، چه کسی گفت چرا؟
من اگر وقت اذان، غَرقهبهخوابم، به تو چه؟
تو اگر لایق الطاف خدایی، خوش باش.
من اگر مستحق خشم و عِتابم، به تو چه؟
گرچه دنیا سراب است به گفتار شما
من بهجِد، طالب این کهنهسرابم. به تو چه؟
تو اگر بوی عرق میدهی از فرط خلوص!
و من از رایحۀ مثل گلابم، به تو چه؟
من اگر ریش، سهتیغ کردهام از بهر ادب
و اگر مونس این ژیلت و آبم، به تو چه؟
تو اگر جُرعهخور بادۀ کوثر هستی!
من اگر دُردکش بادۀ نابم، به تو چه؟
تو اگر طالب حوری بهشتی، خب، باش!
من اگر طالب معشوق شبابم، به تو چه؟
تو گر از ترس قیامت، نکنی عِیشِ عَیان
من اگر فارغ از روز حسابم، به تو چه؟
پاسخ به شعر:
کفر و بی دینیات ای یار، به ما مربوط است
بشنو این پند گهربار، به ما مربوط است
تو که با لهو و لعب در پی مستی هستی،
میکنی جمع، گرفتار. به ما مربوط است
بیخیالت بشوم، بارش طوفان بلا
میرسد از درودیوار. به ما مربوط است
آنچه آمد به سر طایفۀ نوح نبی،
میشود واقعۀ تکرار. به ما مربوط است
من اگر لایق الطاف خدایم، به تو چه؟
تو کُنی جامعه، بیمار. به ما مربوط است
تو اگر مِی بخوری در پس خانه، چه به من؟
گر بیایی بر انظار، به ما مربوط است
تو به این کوه گنه، عامل شیطان گشتی
شدهای نوکر دربار. به ما مربوط است
گر نبندیم بر پوزۀ او قلاده،
میدَرَد همچو سگ هار. به ما مربوط است
گر تو سوراخ کنی، کشتی این جامعه را،
میشود غرق، بهناچار. به ما مربوط است
مست کن؛ لیک نبینم که تو مستی کردی
عربدۀ کوچهوبازار؟ به ما مربوط است
تو که با چنگ و ربابت همۀ مردم را،
میکنی مستعد نار، به ما مربوط است
بهجهنم که خودت را بُکُشی در خانه
در خیابان بزنی دار، به ما مربوط است
دین من داده اجازه که دخالت بکنم
تا نبینم زِ تو آزار. به ما مربوط است
امر معروف کنم. نهی زِ منکر بپذیر
تا ابد، ترمز اشرار به ما مربوط است
@anti_shobahaat