🚫 و تشکیل فرق ضاله و ! 🔻🔻🔻 🔹کینیاز دالگورکی در سال ۱۸۳۴ وارد ایران گردید. وی به عنوان مترجم در سفارت روسیه در تهران مشغول به کار شد و در دارالفنون دانشکده نظام نیز تحصیل کرد. 🔹او جهت مسلط شدن به زبان فارسی نیاز به یادگیری زبان عربی داشت لذا از طریق یکی از دوستان خود به شاگردی شیخ محمد از شاگردان حکیم احمد گیلانی در آمد و دروس مختلف حوزوی را تحصیل نمود از جامع المقدمات گرفته تا فقه و اصول. 🔹ارتباط وی با شیخ محمد بسیار صمیمی شد و شیخ نیز برادرزاده خود را به عقد ازدواج وی در آورد. کینیاز به ظاهر اسلام آورد و به شیخ محمد و دیگر افراد این گونه وانمود کرد که نباید سفارت از این موضوع مطلع گردد. 🔹وی در دروس دینی به حدی رسید که اعتراف کرده به اندازه یک نیمچه مجتهدی شده است. نامبرده پس از مدتی لباس روحانیت به تن کرد و همچون علمای متشخص رفتار می نمود و دوستانی زیادی در بین سایر طلاب پیدا کرد و از بین این طلاب نیز افرادی را برای نشان و جذب نمود که نمونه بارز آن میرزا حسینعلی بهاء، برادرش و همسر وی که گزارش های مختلفی از رفت و آمد علما با درباریان و تأثیرگذاری آنها در بین مردم و دربار و... به وی میداده اند. 🔹او در شاگردی حکیم احمد گیلانی از تحلیل های وی بهره هایی زیادی جست از جمله از تحلیل شیخ گیلانی در خصوص علل به وجود آمدن فرق اسلامی استفاده نمود و دریافت که چگونه در مسلمانان تفرقه بیندازد. 🔹کینیاز در سفری که به عتبات عالیات داشت با یکی از طلاب به نام سید علی محمد اهل شیراز آشنا می شود و با توجه به نقاط ضعف این طلبه در زمینه های مختلف، به وی فشار می آورد که دعوی مبشری و بابیت و صاحب الزمانی را بیان کند و بدین ترتیب در یک جریان مرموزانه فرقه ضاله بابیت توسط سید علی محمد و با پول های روسیه به وجود آمد. 🔹پس از دستگیری سید علی محمد باب و اعدام وی، این با توجه به ارتباط دوستی که با حسینعلی بهاء داشته، نقش عمده ای را در تشکیل فرقه ضاله بهائیت نیز ایفا نمود. 📚کیمیا دالگورکی، ۱۳۸۲ 📣 کانال جامع نفوذشناسی: @nofozshenasi