لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
▪️زمزمه و نوحه شب ششم محرم یک دم اجازه ای، میدان روم عمو تا بهر خود کنم، من کسب آبرو شیر جمل بود، بابای من حسن رزم آوری زاو، گردیده سهم من جانم عمو عمو... @nohe_sonati بگرفته قاسمش، مولا حسین به بر ریزد سرشک خون، بهرش زهر بصر او یادگاری اش، مانده ز مجتباست حالا روان سوی، میدانی از بلاست جانم عمو عمو... @nohe_sonati زیبای خیمه ها، مستانه میرود بی خودو بی زره، جانانه می رود ریزد به پشت او، زینب ز دیده آب مادر به خیمه ها، حالش شده خراب جانم عمو عمو... @nohe_sonati مرگست بهر من، احلی من العسل ‌بابای من بود، شیر یل جمل بهر عمو حسین،خود را فدا کنم بر اکبر جوان، من اقتدا کنم جانم عمو عمو... @nohe_sonati قاسم صدا زده، ای شاه دادرس افتاده ام ز اسب، فریاد من برس زیر سم ستور، له‌ استخوان او از پیکرش برون، گردیده جان او جانم عمو عمو... @nohe_sonati ✍اسماعیل تقوایی 👇 https://eitaa.com/joinchat/2503606460Caf3cba7fb6