خيلی بی كس و تنهایی آقا
غريبِ دنيايی آقا، آقا
داغِ ، تو خيلی سنگينه خيلی
شبيه زهرايی آقا، آقا
از دنيا شدی تو خسته
از مردم دلت شكسته
تا كوچه شبيه حيدر
تو رفتی با دستِ بسته
برایِ دلِ تو آقا
بميرم كه غريبونه
تو مثلِ مجتبی هستی
رو لبهات لخته ی خونه
غريبِ سامرا آقا
بايد، برایِ تو جون داد آقا
برا دلِ خونت آقا، آقا
عالم، برات سياه پوشه واسه
دلِ پريشونت آقا، آقا
رو قلبِ فلك نشسته
اين داغی كه سينه سوزه
جونت رو به لب آورده
اين زهری كه كينه توزه
اونی كه ناسزا می گفت
نمك رو زخم تو پاشيد
بميرم كه تویِ غربت
به اشك چشم تو خنديد
غريبِ سامرا آقا
آقا، تو لحظه ی آخر پيشت
عزيزِ تو اومد آقا، آقا
امّا، يه روز دلگيری جدّت
نفس نفس می زد آقا، آقا
تنها و بدونِ لشگر
رو خاكا شهيدِ بی سر
لب تشنه دلش شكسته
غرقِ خون رگای حنجر
يه خواهر از رو تل می ديد
حسينش دست و پا می زد
بميره عالمی واسش
تو گودال مادرش اومد
غريبِ سامرا آقا
#نوحه #امام_هادی علیه السلام
#بنی_فاطمه
@nohematn