منم اون حسرتیه حرم ندیده توی زندگیش به غیر غم ندیده همونی که خیلی وقته کربلا هیچ دیگه خواب کربلا رو هم ندیده چشمامو میبندم میگریم میخندم تنهایی شیدایی حرفای رویایی خیلی ها بودن تو این خیمه که مردن ولی دیگه اسمشون رو نیاوردن بعضیام رسول ترک تازه میفهمی وقتی صد سال بعد مرگ اسمتو بردن بعد از مرگ گریونم قبرم نیست سامونم ای جونم میدونم کربلا مهمونم. محمد هادی بعد از اینکه شعرش را خواند جایگاه و میکروفن را به نوجوان دیگری به اسم محمد حسن می دهد و او سه بار ایه شریفه" امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء" آیه ۶۲ سوره نمل را می‌خواند. 🔗 http://fna.ir/3eq3jk 🔢 7