نقش ضعف مبانی فکری در انحراف
مقطع دوم از هنگامی شروع میشود که بنیاسرائیل از مصر بیرون آمدند و به امر حضرت موسی به طرف ارض مقدس روانه شدند. در این مسیر بود که امتحان جدیدی برای بنیاسرائیل روی داد که در آن رد شدند. قومی بتپرست با آداب و مناسکی خاص دیدند و نزد حضرت موسی آمدند و گفتند: اجْعَل لَّنَا إِلَهًا کَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ؛ بتی مثل اینها برای ما درست کن که آن را پرستش کنیم. حضرت موسی در پاسخ گفت: إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ؛ أَغَیْرَ اللّهِ أَبْغِیکُمْ إِلَهًا وَهُوَ فَضَّلَکُمْ عَلَی الْعَالَمِینَ .[۶] در جلسه گذشته به تحلیل این گفتوگو که بین بنیاسرائیل و حضرت موسی رخ داده است و درس آن برای ما پرداختیم. مردمی که در همان مصر - برخلاف اکثریت مصریان که بتپرست و مشرک بودند- به خداپرستی معروف بودند، کسانی که افتخار میکردند که از فرزندان پیغمبران هستند، چه شده حال که از دست فرعونیان نجات پیدا کردهاند، میگویند ما هم میخواهیم بت بپرستیم؟ چه شد که اینها به این فکر افتادند؟! گفتیم از همین پاسخ حضرت موسی که به آنها میفرماید: انکم قوم تجهلون، تحلیل این جریان روشن میشود. تجهلون، چه از جهل باشد و چه از جهالت، چه مربوط به فکر و نظر باشد و چه مربوط به عمل و رفتار، روشن میسازد که بنیاسرائیل علیرغم همه آن ویژگیها، از لحاظ فکری و رفتاری قوی نبودند. به عبارت دیگر دینی موروثی داشتند.
اکنون نیز در دنیا مردمانی هستند که دینشان دین پدر مادری و شناسنامهای است و هیچگاه درباره چرایی پذیرفتن این دین تحقیق نکرده و به دنبال پاسخ به شبهات آن برنیامدهاند. روشن است که اگر مسائل فکری و رفتاری انسان بر مبانی عقلی و محکم مبتنی نباشد به آفت بسیار بزرگی مبتلا میشود و در جایی ضربه آن را میخورد. درسی که باید از اینجا بگیریم این است که بکوشیم مبانی فکری و اعتقادی خود را بهتر و محکمتر بیاموزیم؛ دلایلش را خوب یاد بگیریم و پاسخ شبهاتش را پیدا کنیم؛ بهخصوص در این زمان که دشمنان از راههای مختلف لجنپراکنی میکنند و بر فکر جوانهای ما اثر میگذارند.
🔗
mehrnews.com/x3247C
🔢 6
💎
nojavania.ir