جوانی رفت پیش پیری گفت : روزی ندارم گره افتاده بکارم پیر مرد گفت : دست پدر مادرت را ببوس گفتم : چرخ روزگار بکامم نیست برکت از خانه ام رفته است گفت: دست پدر مادرت را ببوس .