◾سینه زنی سنگین _ ویژۀ ایامِ مسلمیه و شبِ اول محرم 🍃بانوای :حاج حسین سازور ناله هایِ محزونم ، بشنو با دلی پر درد ای مسافر صحرا ، جانِ مادرت برگرد زار و دل پریشانم ... الوداع حسین جانم ..... بینِ کوچه ها بنگر ، شد سفیرت آواره میدهم سلامت با ، این لبی که شد پاره شد شکسته دندانم ... الوداع حسین جانم ..... گر سراغِ من آیی ، لحظه ای تو بر دیدار رَدِّ خونِ من بینی ، بینِ کوچه و بازار بر قناره مهمانم .... الوداع حسین جان .... بینِ کوچه بشنیدم ، یا حسین سوالاتی هر پدر به طفلِ خود ، داده قولِ سوغاتی ... بی قرارِ طفلانم ... الوداع حسین جان .... زیرِ دست و پا اینجا ، جسمِ بی سرم را بین بر فرازِ دار از پا ، نقشِ پیکرم را بین من اسیرِ گرگانم ... الوداع حسین جانم ..... آخه نوشتن صبح شد ، طوعه اومد بینِ کوچه و بازار گفت من دیشب یه مهمون خونه م داشتم ، وقتی مشخصات و گفت گفتن برو بازارِ قصابا ...اومد دید یه بدنی رو از پا آویزان کردن ... یه سری رو بالایِ دروازه زدن .... حسین .... با لبی ترک خورده ، تا که نامِ تو بردم جایِ آب ازین مردم ، سنگ و ناسزا خوردم ذبحِ عیدِ قربانم ... الوداع حسین جانم ..... ناله هایِ محزونم ، بشنو با دلی پر درد ای مسافر صحرا ، جانِ مادرت برگرد زار و دل پریشانم ... الوداع حسین جانم ..... 🍃🍀🍃 سیدی کن نظری بی سر و سامانیِ من گریه دار است ز بس شامِ پریشانیِ من آخر از عشقِ تو کارم به سرِ دار کشید به تماشام بنشین لیلۀ قربانیِ من کوچه گردی کنم و ناله زنم کوفه میا چه کنم دیر شده وقتِ پشیمانیِ من پیکرم را سرِ بازار به خیرات برند در همه شهر ببین سفرۀ مهمانیِ من با وجودی که شدم پیش نمازِ مسجد نشد اثبات در این شهر مسلمانیِ من دوره کردند مرا سنگ زدن هو کردن تازه آغاز شده غربتِ پنهانیِ من @nooheemajmaozakerin