ای تازه جوان  / صد پاره تنی اکبر بنگر پسرم بر / این قد خم من لشگر ز ره دور / خندد به غم من جانم علی اکبر ... بنگر منِ دلخون را / دل مضطرب و خسته جسم تو پر از خون و / فرقت شده بشکسته قصد تو عزیزم / یاری ولی بود جرمت فقط این بود / نام تو علی بود جانم علی اکبر ... یک لحظه گشا چشم ای / نور بصر لیلا ای غرفه به خاک و خون / قرص قمر لیلا داغ تو دلم را / بر غصه نشانده چیزی دگر از این / جسم تو نمانده جانم علی اکبر ... ***************************** حضرت عباس علیه السلام : ای یار وفادارم / سردار و سپهدارم از پیشِ منِ مظلوم / رفتی ای علمدارم در علقمه گشتی / چون لاله ی پرپر تو رفتی و مانده /تشنه ، علی اصغر جانم یا ابا الفضل ... بنگر که به روی خاک / از غصه نشستم من گفتی یا اخا و از / داغ تو شکستم من ای ساقی عطشان / بر گو چه کنم من با اشک رباب و / با خنده ی دشمن جانم یا ابالفضل ... ای کشته ی اسلام و / سرباز ره مکتب بعد از تو کند خولی / خنده به غم زینب بعد از تو شود جمع / ای یاور زینب یک عده حرامی / دور و بر زینب جانم یا ابالفضل ... ***************************** شب عاشورا : ذکر لب آلُ الله /مُزَمل و صافات است امشب شب عاشور و / هنگام مناجات است در راه ولایت / با نور سعادت باشد دل یاران / مشتاق شهادت واویلا واویلا ... باشد به دلی خون و / با ناله ی یا زهرا زینب به یکی خیمه / خونین جگرِ فردا با اشک روان و / آشفتگیِ حال دارد به دلِ خود / اندیشه ی گودال واویلا واویلا ... در صحنه ی عاشورا / خشکیده شود گلشن شمر آید و با چکمه / دیگر چه بگویم من بر یوسف زهرا / او ظلم و جفا کرد سر را ز تن او / لب تشنه جدا کرد واویلا واویلا ... ***************************** ظهر عاشورا – وداع : گرید همه ی عالم / بر حال دل زارت ای تشنه ی بی یاور / حق یار و نگهدارت ای بر همه راهت / وادی َ سعادت عازم شده ای بر / میدان شهادت یا زهرا یا زهرا ... بعد از تو به دل دارم / اندوه اسارت ها من مانم و کعب نی / من مانم و غارت ها اما همه اینها / یا سَیّدُ العطشان در وادی اسلام / ما را بُوَد آسان یا زهرا یا زهرا ... ای جان به فدای آن / رخسار نکوی تو صبری که زند خواهر / بوسه به گلوی تو بوسه به گلویی / که در رَه ِ داور گردد ز غریبی / بُبریده ز خنجر واویلا واویلا ...  ********************************* شام غریبان : در قلب همه یاران / داغ غم هجران است ناله بزند زهرا / که شام غریبان است ناله بزند از / این ماتم عظمی بی سر تن ِ یوسف / افتاده به صحرا واویلا واویلا ... مرثیه بخواند دل / با ناله آتشبار آتش زده بر خیمه / کوفی جنایتکار خورشید امامت / در خیمه ی سوزان بر حالت زارش / عمده شده نالان واویلا واویلا ... از سوز عطش طفلی / افتاده به حال ِ غش دامان یکی کودک /بگرفته خدا آتش یک عده و ظلم و / بی شرم و حیایی ای ساقی لشگر / بر گو به کجایی واویلا واویلا ...