مبارزهای منفی با دعا
«يَا إِلَهِي عَجِّلْ وَفَاتِي سَرِيعا»، دعایی کوتاه، اما پر معنا که حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) بعد از رحلت پدربزرگوارشان، حضرت محمد مصطفی(صلیاللهعلیهوآله) به زبان آوردند و از خداوند طلب مرگ کردند.
به راستی چرا یک بانوی تبیینگر و مبارزی خستگیناپذیر، چنین دعایی در حق خودشان کردند؟ و یا در جایی دیگر، حضرت در خطبهی نسبتاً مفصلی در مورد غصب فدک و بیدار و هوشیار کردن مردم، نسبت به جریان منحرف نفوذیها، چنين فرمودند: «لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هُنَيْئَتِي» يعني «اي کاش در اين لحظه مرده بودم». مگر نه اینست که طلب و آرزوی مرگ کردن در اسلام امری مکروه و مذموم است، آن هم برای بانوی جوانی که مادر چهار فرزند خردسال است. چرا حضرت آرزوی مردن کردند؟
طلب مرگ نمودن از خداوند، دليلهاى گوناگون دارد. اگر به دليل برخورد با مشکلات زندگى و ضعیف بودن نفس باشد، کارى قبيح و ناپسند است؛ اما طلب مرگ به خاطر هدفی والا؛ چون طلب شهادت يا رسيدن به لقاءالله و یا نوعی مبارزه با وضعیت موجود باشد، امری ممدوح و پسندیده است. در اینجا به چند نمونه از طلب مرگ ممدوح، اشاره شدهاست. حضرت اميرمؤمنان(عليهالسلام) در اوصاف اهل تقوا مىفرمايند: «اگر خداوند عمر معينى را براى اهل ايمان و تقوا معين نکرده بود، يک چشم به هم زدن نيز روح آنان در بدنشان نمىماند، به دليل اشتياق به پاداش الهى و بيم از کيفر او». همچنين در نامهای به حارث همدانی که از کارگزاران و یاران مخلص امام بودند، اینچنین ميفرمايند: «أَكْثِرْ ذِكْرَ الْمَوْتِ وَ مَا بَعْدَ الْمَوْتِ وَ لَا تَتَمَنَّ الْمَوْتَ إِلَّا بِشَرْطٍ وَثِيق»؛ یعني بسيار به ياد مرگ و منزلهاى پس از آن باش، اماّ هرگز آرزوى مرگ مکن، مگر آن گاه که صددرصد به رضايت الهى مطمئن باشى.
امام سجاد(عليهالسلام) در دعاي ۲۰ صحيفه سجاديه در مورد طلب مرگ، مي فرمايند: «فَإِذَا كَانَ عُمُرِي مَرْتَعاً لِلشَّيْطَانِ فَاقْبِضْنِي إِلَيْكَ قَبْلَ أَنْ يَسْبِقَ مَقْتُكَ إِلَيَّ، أَوْ يَسْتَحْكِمَ غَضَبُكَ عَلَيَّ»؛ يعني هرگاه عمرم مـرتع و چراگاه شيطان شود، جانم را بگير، قبل از آن که دشمنيت به من رو کند، يا خشمت بر من مستحکم شود.
و یا در داستان حضرت مريم(سلاماللهعلیها) در قرآن کریم آمده است، هنگاميکه حضرت مریم(سلاماللهعلیها) به جهت حمل حضرت عيسي(عليهالسلام) و به خطر افتادن آبرو و حیثیتشان دربرابر مردم، از آنها کنارهگيري و در حالت بسيار سختي قرار گرفته بودند، دست به دعا برداشتند و فرمودند: «يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَكُنتُ نَسْيًا مَّنسِيًّا»(آیه ۲۳ سوره مریم)؛ یعنی اى كاش پيش از اين مرده بودم و يكسره از خاطرهها فراموش مىشدم.
اولیای الهی، تمنای مرگ میکردند نه در خواست مرگ. مرگ برای آنها، اول راحتی بعد از سختیهای زندگی دنیا و قرار گرفتن در آغوش رحمت الهی بوده است. بنابراين طلب مرگ و شهادت همیشه مکروه و ناپسند نيست. گاهی در زندگی انسان حوادث سختی روی میدهد که طعم حیات دنیوی، کاملاً تلخ و ناگوار میشود، به خصوص آنجا که انسان، هدفهای مقدس خود را در خطر میبیند و توانایی دفاع در برابر آن را ندارد، از نوعی مبارزهی خاموش و منفی، مثل سکوت، نفرین، دعا و ...استفاده میکند. در مورد حضرت زهرا(سلاماللهعليها) نيز چنين بود. زمانیکه برای بیعت با ابوبکر، به درب منزل حضرت هجوم آوردند و برای بیعت گرفتن به زور متوسل شدند. حريم و حرمت اهل بيت(عليهمالسلام) توسط دشمنان و منافقان شکسته شد و حق امام را غصب کردند. در چنین حالتی، حضرت با تمام توان و قدرت دست در کمربند ولی زمانشان انداختند و از ولايتی اميرالمؤمنين(علیهالسلام) دفاع کردند. ایشان در اين راه به مصيبتهاي گوناگون، از جمله شهادت فرزند شش ماهه و درد و رنج ناشی از ضربات در و دیوار و غلاف شمشیر به بازو، دچار شدند. دیگر تحمل ماندن در این دنیای فانی را نداشتند و برای نشان دادن نارضایتی خود از شرایط حاکم بر زمان، دست به دعا برداشتند و از خداوند طلب شهادت کردند. در روایتی از پيامبر گرامي اسلام(صلياللهعليهوآله) آمده است؛ روزی به اصحاب خودشان خبر داده بودند كه: «دخترم فاطمه آن چنان در امواج بلاها و مصيبتها، غمناك و نگران ميشود كه دست به دعا ميدارد و از خدا، آرزوي مرگ و شهادت مي كند و ميگويد: «يا رَبِّ اِنّي سَئِمْتُ الْحَياةَ وَ َتَبَرَّمْتُ بِأَهْلِ الدُّنْيا فَأَلْحِقْني بِأَبي اِلهي عَجِّلْ وَفاتي سَريعا»
پروردگارا! از زندگي، خسته شده ام و از دنيازدگان، بلاها و مصيبت هاي ناگوار ديدم. خدايا! مرا به پدرم، ملحق ساز و مرگ مرا زود برسان.
ادامه دارد.
@noonvalghalam1