مایه‌ی حیات آقا جان، مولا جان، آقایِ من من مثل ماهی که از آب به بیرون اُفتاده می‌مانم که با هر بالا و پایین پریدنش، صدا می‌زند آب آب! و من صدا می‌زنم مولا آقا! من مثل کویر خشک و تفتیده می‌مانم، با ترک‌های فراوان، که صدا می‌زند آب آب! و من می‌گویم مولا مولا! من مثل گمشده‌ای در تاریکی بیابانم. به دنبال سوسوی نوری، صدا می‌زنم آقا مولا! مهدی جان! به فریادم برس تو مایه‌ی حیاتی اگر دیر بیایی از تشنگی می‌میرم @noonvalghalam1