🌴🌻 ۰۰۰۰﷽۰۰۰۰🌻🌴 ☆تفسیر روایی آیات☆ 👇( بقره / 251)صفحه41 💥کشته شدن جالوت به دست داوود💥 ❇️ از امام صادق علیه السلام روایت شده است : 🔶داوود و برادرانش چهار نفر بودند ۰که پدرشان هم که مردی سالخورده بود، با ایشان زندگی می کرد و داوود که از همه کوچکتر بود ، گوسفندان پدر را می چرانید و برادرانش در لشکر طالوت خدمت می کردند۰ 🔶 روزی پدر داوود او را صدا زد که پسرم ،بیا این غذا را که درست کرده ایم برای برادرانت ببر تا علیه دشمنان نیروی بگیرند۰ 🔶 داوود که جوانی کوتاه قد و کبود چشم و کم مو و پاکدل بود، غذا را برداشت و به طرف میدان جنگ روانه شد۰ در میدان جنگ صف های لشکر را دید که به هم نزدیک شده بودند ، ❌داوود همینطور که می رفت به سنگی برخورد ۰ از آن برخاست که و با من را به برسان که کرده است ۰ 🔶داوود آن سنگ را برداشت و در کیسه ای که قلاب سنگش را در آن گذاشته بود (تا گوسفندان را با آن براند) انداخت و به راه افتاد تا داخل لشکر شد و شنید که همگی از جالوت چگونه تعریف می کنند و او را بسیار بزرگ می شمرند۰ 🔶 داوود گفت چه خبر است که این قدر شمرده و خود را در اید؟ به خدا قسم ، به محضی که با آن روبرو شوم ، او را خواهم کشت ۰ مردم این خبر را به گوش طالوت رساندند و داوود را نزد طالوت بردند۰۰۰۰ 🔶طالوت گفت امید است خدا جالوت را به دست این جوان را به قتل برساند۰ وقتی که صبح شد، مردم گرد طالوت جمع شدند و دو صف لشکر رو به روی هم قرار گرفتند۰ 🔶 داوود گفت :جالوت را به من نشان دهید۰ آن سنگ را از کیسه درآوردو در قلاب سنگ گذاشت و با قدرت به طرف جالوت رها کرد۰ سنگ یک راست بین دو چشم جالوت خورد و تا مغز سرش فرو رفت ۰جالوت از اسب سرنگون شد مردم فریاد زدند : کشت پس از این واقعه مردم او را خود کردند۰ 🔶 چنان مشهور شد که گویی از طالوت نامی شنیده نشده بود خداوند (زبور) را بر داوود نازل کرد و را به او آموخت و به فرمان داد که با او گویند۰ 📚تفسیر پیشین ، صفحه ۳۰۳