👇پای صحبت حاج‌آقا بزرگ تهرانی 🔴نویسنده‌ی کتاب معادشناسی، علّامه حسینی طهرانی نقل می‌کند: در آن هنگام که در نجف اشرف مشغول تحصیل بودم، عصر پنجشنبه‌ای برای زیارت اهل قبور، به وادی‌السّلام نجف رفتم، در آنجا آیت‌الله حاج‌آقا بزرگ تهرانی (صاحب كتاب الذریعه) را دیدم، به خدمتش رفتم و سلام کردم و با همدیگر فاتحه می‌خواندیم و راه می‌رفتیم . 💢. هنگام بازگشت، همراه ایشان بودم، در راه فرمود: هنگامی ‌که کودک بودم، منزل ما در تهران، محله پامنار بود. چند روز بود که مادربزرگم (مادر پدرم) از دنیا رفته بود، روزی مادرم در خانه، آلبالوپلو پخته بود، در آشپزخانه صدای سائلی را شنید، تصمیم گرفت نثار روح مادربزرگم (که تازه از دنیا رفته بود) مقداری از آن آلبالوپلو به آن فقیر سائل بدهد، ولی ظرف تمیز در دسترس نبود، با شتاب برای این که سائل از در خانه رد نشود، مقداری از آن آلبالوپلو را در میان طاس حمام که در دسترس بود، ریخت و به سائل داد و هیچ‌ کسی از این موضوع، آگاه نشد. 🌕 نیمه‌شب پدرم از خواب بیدار شد و مادرم را بیدار کرد و گفت: «امروز چه ‌کار کردی؟» مادرم گفت: «نمی‌دانم.» پدرم گفت: هم‌اکنون مادرم را در خواب دیدم و به من گله کرد و گفت: من از عروس خود گله دارم، امروز آبروی مرا نزد مردگان برد، غذای مرا با طاس حمام فرستاد. 🔴 مادرم هر چه فکر کرد چیزی یادش نیامد، ناگهان متوجّه شد که مقداری آلبالوپلو در ظرف طاس، به سائل داده است و در عالم برزخ غذای آن مرحومه شده است. آنگاه آیت‌الله حاج‌آقا بزرگ فرمود: «هر که انسان انجام می‌دهد، باید با و نسبت به باشد.»