⚜ زمین از زاویه‌ای دیگر ⚜ ✨ برای لحظاتی خودم را کنار می‌کشم. شبیه یک کودک هراسیده، کنار صحنه‌ی در جنب و جوش و پر هیاهوی زمانه می‌ایستم. انگشت در دهان، با چشمانی گرد و پر از سوال، مبهوت زمین و زمینیان می‌شوم. 🌍 زمین، مثل یک گردونه یا چرخ و فلکی که از کنترل خارج شده باشد با عجله می‌چرخد! زمینیان دست‌هایشان را دور زمین حلقه می‌کنند. اما زمین که به کسی چک سفید امضا نداده. با افتادن و پرت شدن زمینیان لحظه‌ای هم مکدر نمی‌شود. اصلا انگار ماموریتش همین است. سخت و پرشتاب بگردد و شماری را پرت کند. صحنه‌ی رقت‌باری ست! کسانی که با ولع به زمین چسبیده‌اند، با خواری از آن جدا می‌شوند. اما همین زمینِ ظاهراً بی‌رحم زیر قدم‌های عده‌ای آرام می‌گیرد. نازشان را می‌خرد و به خودش مباهات می‌کند که مسکن و گذرگاه آنان شده است. این سنخ از آدمیان موقع جدا شدن از زمین نه پرت می‌شوند نه می‌افتند؛ بلکه با یک اشاره‌ی خدا پرواز می‌کنند! ⚡️ اما رعب انگیزترین صحنه... در این میان شماری از زمینیان که تا چندی پیش مورد احترام زمین بودند و زمین به رسم ادب زیر گام‌هایشان کرنش می‌کرد، زبون و ذلیل پرت می‌شوند به دَرَک! کسانی که روزگاری میان صف خوبان و دل مومنان جاگیر شده بودند. اما در برابر رنگ و لعاب موهوم زمین تاب نیاوردند و او را تنگ در آغوش کشیدند. اول پایشان لغزید و بعد دل شان جنون آمیز با ابلیس در مسیر انحرافی رقصید. صحنه‌ی به واقع خوفناکی است. زمین آنان را چنان با نفرت و حقارت از خود جدا می‌کند که گویی نه انسان که حشراتی آلوده و موذی‌اند. صدای ضجه‌ی آنان که در گوش عالم می‌پیچد نفس خلائق گره می‌خورد و جملگی برای ختم به خیر شدن‌شان دست به دعا برمی‌دارند... 📝 https://eitaa.com/joinchat/2693202036Cf186d75d32