تربیت فرزند نوردیده
بسیاری از کتاب های بازار برپایه ی نظریات مکاتب مختلف روانشناسی است. این مکاتب روانشناسی خیلی جاها با
بی جا و بی موقع کودکان را کنترل می کنیم و بی جا و بی موقع آزادی می دهیم. در حالی که باید بین این دو رفتار تعادل برقرار باشد و والدین بدانند که چقدر کنترل کنند و چه قدر آزادی بدهند. هردوی این رفتار باید با هم باشند اقتدار را به یاد دارید؟ بحث اقتدار، تعادل کنترل و آزادی است. وقتی که ما تعریف درستی از کنترل و آزادی نداریم، از تعادل خارج می شویم و وارد منطقه ی خشونت می شویم. هرنوع عدم تعادل در رفتار با کودک خشونت برکودک است. جامعه ی ما برداشت درستی از کلمه ی آزادی ندارد،کلمه ی مقابل آزادی، محدودیت نیست بلکه اسارت است. خیلی مواقع محدودیت عین آزادی است و بالعکس، آزادی عین محدودیت است. امکان ندارد که جایی که مادیت باشد، آزادی مطلق باشد. همیشه آزادی با محدودیت همراه است چون ماده محدودیت دارد. هر چیزی که در طبیعت وجود دارد، محدود است؛ به یاد دارید شکل ذهن فعال یک مخروط دهان باز رو به بالا بود و رو به بی نهایت تمایل دارد تا زمانی که در پایین قرار داریم و در عرصه ی مادیت قرار داریم ودر قالب جسممان هستیم و با هویتمان زندگی می کنیم، ما محدودیت داریم و کنترل لازم داریم. زمانی می توانیم آزادی مطلق داشته باشیم که از جسم رها شده باشیم آزادی حتما بامحدودیت همراه است، تا زمانی که ذهن ما اسیر مسائل مادی است، منظورم فقط پول و مال نیست تا زمانی که ذهن مادی داریم و ذهن غریزی مان فعال است ما محدودیت خواهیم داشت، چون ماده محدود است زمانی محدودیت برداشته می شود که ذهن بتواند به بی نهایت برسد. پس در سطح هویت و مادیت و جامعه، آزادی بی معناست. هرکجا، هر چیز، به هرشکل و به هر نحو و هر کاری دلم خواست، در هرزمان با هر کس و .....، این امکان ندارد اما ما این تصور اشتباه را به فرزندانمان با روش های غلط می دهیم که آزادی را بدون کنترل می بینند و می پذیرند که بعد ها در نوجوانی خودشان را در اسارت می بینند؛ در حالی که ما در اسارت ذهن خودمان اسیر هستیم نه در جای دیگر. چون همیشه تصور کردیم که آزادی یعنی بی کنترلی و بی محدودیتی، در حالی که همچین چیزی امکان ندارد. آزادی با دموکراسی فرق می کند به اشتباه این دو را یکی نگیرید. ما هرجا که از آزادی برای کودک صحبت می کنیم، همراه با محدودیت و کنترل است. در طبیعت و هستی حیوانات و نباتات تابع مقررات غریزی هستند و انسان ها تابع مقررات انتخابی یا قانون هستند. در یک سری از مکاتب جدید و در جامعه ی ما، بعضی ممکن است طرفدار آزادی مطلق باشند ولی در رویکرد ما آزادی مطلق معنا ندارد. آزادی بدون کنترل یعنی خشونت؛ چون با فطرت انسان سازگار نیست و انسان در حالت تعادل آزادی و کنترل است که در مسیر رشد قرار می گیرد و آزادی مطلق فقط در روح انسان معنا دارد همان طور که آزادی بدون کنترل خشونت است، کنترل بدون آزادی هم خشونت است، برقرار کردن تعادل بین این دو است که حائز اهمیت است و ما را در منطقه ی محبت قرار می دهد.  بسیاری از اضطراب های امروز کودکان حاصل نداشتن کنترل در خانه است، خانواده ساختار مشخصی ندارد و جایگاه اصول و ارزش های خودش را نمی شناسد. کودکی که ساختار ندارد اضطراب دارد.اضطراب کودکان ما حاصل، یا محدودیت بیش از حد و یا آزادی بیش از حد است. یعنی چهار چوبشان تناسب با رشدشان ندارد. یا از این طرف بوم می افتیم یا از آن طرف بوم. {قسمت23} [مباحث کودک متعادل ] @nooredideh👈کانال تربیتی نوردیده