سادگی را توضیح دادم حال می رویم سراغ نکته ی بعد با موضوع عمومی و خصوصی بودن که دنباله ی همان بحث «خاص بودن» است.  ما وقتی همه چیز را برای فرزندانمان خاص می کنیم مثل اتاق مخصوص، میز و اسباب بازی خاص، این حالت آرام آرام باعث منزوی شدن و تنها شدن کودک می شود. بچه ها را باید به سمت عمومی شدن سوق بدهیم، یعنی اتاق ها مال همه است مثل آشپزخانه که مال همه هست و یا فضاهای مثل حمام و دستشویی هر وقت کسی داخل آن بود در آن زمان خصوصی می شود و بعد نفر بعدی.  🔹تفکر باهم بودن از خانواده باید شروع شود و بعد به اجتماع برسد. بچه ها در پارک بازی کنند، من به همین دلیل همیشه خانه ی بازی را توصیه می کنم. خانه ی بازی یعنی جایی که همه ی بچه ها می توانند بروند، مهد کودک حالت عمومی ندارد چون بالاخره یک عده خاص می روند که عضو آن جا هستند اما در خانه ی بازی همه می توانند بیایند. بچه ها به طبیعت و فضاهای عمومی بسیار باید بروند. «مال من» باید تبدیل شود به «مال ما» تا تبدیل شود به «مال او». تا زمانی که در فضای منیت و «من» قرار داریم و به سمت «ما» نرویم، هیچ وقت به سمت «او» بودن نمی رویم. مال او، یعنی امانت.  بچه ها به خصوص دخترها حس مالکیت قوی دارند و در کل حس غریزه ی مالکیت در انسان بسیار قوی است و باید باشد اما اگر این حس به تعادل نرسد تبدیل می شود به مال من و منیت. یکی از علائمی که نشان دهنده ی قوی بودن حس مالکیت در خانم ها است، دعوای تاریخی بین عروس و مادر شوهر است که ریشه ی آن برمی گردد به حس مالکیتی که خانم ها دارند و دعوا سر عروسکی است به نام پسر یا همسر؛ آقایان یا این حس را ندارند یا خیلی کمتر از خانم ها دارند؛ مادر شوهر میگه 25 سال زحمت پسرم رو کشیدم پس مال منه و عروس هم میگه نخیر عقدش کردم پس مال منه و هر طرف میکشه سمت خودش و هیچ کس متوجه نیست که این عروسک در حال نصف شدن است ولی هر دو طرف می کشند. ریشه ی این اختلاف تاریخی در یک تفکر مالکیت است که در خانم ها قوی تر است. غریزه ی مالکیت برای بقاء زندگی لازم است اما باید با کمک معنویت کنترل و هماهنگ شود. مال من باید تبدیل شود به مال ما و مال ما تبدیل شود به مال او. بچه ها باید به فضاهای عمومی برده شوند. دور هم جمع شوید و فضاهای عمومی را تقویت کنید که بچه ها بتوانند عمومی بودن را تمرین کنند و آرام آرام خاص بودن را کنار بگذارید. سی سال پیش که در لندن زندگی می کردم، رخت شورخانه سر خیابان بود، نمی دانم که هنوز هم هست یا نه؟ مردم لباسهایشان را می آوردند و سکه می انداختند و می شستند و می رفتند و کسی اصلاً نیاز به ماشین لباسشویی را حس نمی کرد. من حالا حتماً توصیه به این کار نمی کنم اما خیلی از کارها را می شود عمومی کرد و ما سابقه ی عمومی بودن را در ایران خیلی داریم مثل هیئت ها و عزاداری ها همه نشانه ی عمومی بودن ملت ما است. در جمع و عمومی بودن ارزش های همکاری، همیاری و همدلی مطرح است. خاص بودن انسان را تنها می کند پس بچه ها را به این سمت نبریم. (ادامه دارد...) {قسمت42} [مباحث کودک متعادل ] @nooredideh👈کانال تربیتی نوردیده