نکته ی مهم دوم: درک احساسات کودک به معنی تأیید و قبول خواسته های او نیست. بچه ای که عصبانی است که برایش بستنی نخریده اید، در این جا ما اصالت خشمش را تأیید می کنیم نه مسئله ی خوردنش را. این بستنی به ضرر او است و ما هم به عنوان پدر و مادر مسئول هستیم که نخریم و کودک هم حق دارد که عصبانی شود.. تأیید حق کودک در خشم به معنی تأیید خواسته ی او نیست. تأیید خواسته ی کودک وقتی است که مادر خودش را می بازد و به کودک می گوید: خوب باشه عصبانی نشو گریه نکن می خرم ولی یادت باشه خودت بدتر میشی و سرفه می کنی  ها!! وقتی احساسات کودکان را می پذیریم، آن ها هم یاد می گیرند که احساسات خودشان را بپذیرند و به آن احترام بگذارند. علت این که ما با احساساتمان مشکل داریم این است که در کودکی ما را با احساساتمان نپذیرفتند و اجازه ی بروز ندادند و حالا در بزرگسالی ما هم نمی توانیم احساسات فرزندمان را بپذیریم پس باید به کودکی برگردیم و احساساتمان را حالا خودمان بپذیریم، خودمان را همین گونه که هستیم بپذیریم، همین که هستیم لذت ببریم از خودمان و دنبال خوب و بد نباشیم و خود را توصیف کنیم: « من حسودم، خیلی هم حسودم» و عبور کنیم. برای درک احساس کودک یک آینه ی عاطفی باشید. آینه چه کار می کند؟ وقتی جلوی آینه می ایستید آینه با شما چه کار می کند؟ همانی که هستید را به شما نشان می دهد. آیا آینه ظاهر شما را عوض می کند مثلاً روسری سبز شما را قهوه ای نشان دهد یا به شما بگوید که این روسری یا لباس به شما نمی آید؟ آینه در مورد شما قضاوت نمی کند. آینه ی عاطفی، احساس کودک را عیناً به خودش منتقل می کند، تو عصبانی هستی، تو حسودیت شد، غصه می خوری؛ نه این که ببین خیلی حسودی بده، ... نه خوب و نه بد، همین که هست را نشان می دهیم تا کودک یاد بگیرد چگونه تغییر دهد. کمک به درک احساس و رشد عاطفی کودک یکی از مراحل بسیار شیرین رفتار با کودک است. منتهی ما آن قدر حواسمان دنبال عقل و دانش کودک رفته که یادمان رفته شیرین ترین بخش رفتار با کودک درک احساس است چون متأسفانه درصد احساسات ناخوشایند جامعه ی ما بالا است. اگر یاد بگیریم که این احساسات ناخوشایند را تبدیل به احساسات خوشایند کنیم و یاد بگیریم از لایه های احساسات ناخوشایند ضبط شده در درونمان عبور کنیم و به احساسات خوشایند برسیم، می بینیم که بچه داری یکی از لذت بخش ترین کارهای دنیا است. هر وقت دچار احساسات ناخوشایند شدید آن ها را بنویسید، اصلاً مهم نیست که چی می نویسید در آن زمان نه به عقل و نه به انسانیت و نه هرچیز دیگر توجه نکنید فقط به این توجه کنید که هر چه در ذهنتان است بدون سانسور بنویسید مثل یک استفراغ عاطفی، هر چه سم در ذهنتان است را بیرون بریزید؛ وقتی نوشتن تمام شد هرگز آن را نخوانید و بعد آن کاغذها را بسوزانید یا دور بریزید. چون هیچ کس در هیچ شرایطی نباید این استفراغ عاطفی را ببیند. اگر هنگام نوشتن دچار بغض و گریه و فریاد شدید هیچ اشکالی ندارد. در هر مورد و به هر دلیلی دچار احساس ناخوشایند شدید این کار را انجام دهید، بنویسید و تخلیه شوید و بسوزانید تا راحت شوید. به این ترتیب یک قدم برداشته اید و تکرار کنید. پایان {قسمت28} [مباحث کودک متعادل] @nooredideh👈 کانال تربیتی نوردیده