اصل دیگر در رویکرد کودک متعادل «تعادل» است. ما همه چیز را در مقیاس تعادل می بینیم. به مادری توصیه کردم که در روز چند دقیقه با کودک خود بازی کند؛ مادر اذعان کرد که من آنقدر درگیر غذای این بچه هستم که اصلاً وقت نمی کنم! پرسیدم مگه شما چی می پزید و چی کار می کنید؟ گفتند از صبح که بلند میشم خرید و بشور و بعد همه ی مغزهارو می گیرم و با عسل قاطی می کنم و آب گوشت درست می کنم و خلاصه هر پنج دقیقه یک قاشق دهان فرزندم می گذارم آخه باید الآن به تغذیه اش خیلی توجه کنم!!!! خوب این یک عدم تعادل در رفتار این مادر است. خلاقیت را در پنج مکتب مطرح روانشناسی بررسی کردم. اکثر کتاب های در دسترس ما ترجمه هستند و حاصل تلاش دانشمندان و متفکران بزرگی است و این ها خزانه ی عظیم علم بشریت هستند بنابراین صحبت من اصلاً نفی این منابع نیست. علم و عالم همیشه محترم است. علم ممکن است نقد شود ولی ارزش علم و عالم هیچ وقت از بین نمی رود. یکی از مکاتبی که خلاقیت را در آن بررسی کردیم روانکاوی است. مکتب دیگر، رفتارگرایی است که رویکردی است که امروزه در دنیا حرف اول را می زند. مکاتب جدید همگی این رویکرد را نقد کرده اند ولی در اکثر کشورها بخصوص در ایران حرف اول را می زند و چه در خانه و چه در مدرسه و اجتماع کاملاٌ رویکرد رفتارگرا داریم، آن هم از نوع منحط و مخرب. رفتارگراها خیلی روی موضوع تنبیه و تشویق تأکید دارند و بیشتر به تشویق می پردازند ولی ما بیشتر به تنبیه می پردازیم و آن چنان شدید عمل می کنیم که آن را تبدیل می کنیم به مجازات و چنان بلایی سر طرف و بچه مان در می آوریم که تا آخر عمرش یادش نرود، منظور من از رفتارگرایی منحط این است. بسیاری از کتابهای حاضر در بازار برپایه ی رفتارگرایی است. (ادامه دارد...) {قسمت21} [مباحث کودک متعادل ] @nooredideh👈کانال تربیتی نوردیده