بخشی از جلد هشتم کتاب قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب داستان‌های چهارده معصوم بخش داستان‌های امام رضا سلیمان جعفری گفته: من همراه امام رضا علیه السلام بودم که نزدیک غروب به خانه آن حضرت وارد شدیم؛ کارگران مشغول گلکاری و ساختن طويله ای برای چهارپایان بودند. حضرت رضا علیه السلام در میان کارکنان مردی را دید که آشنا نبود. پرسید: «کار این مرد چیست؟» گفتند: «یک کارگر کم داشتیم او را آوردیم که به ما کمک کند و مزدی به او بدهیم .» حضرت پرسید: «آیا درباره مزدش با او گفتگو کرده اید؟ » گفتند: «نه به این مرد هرچه بدهیم راضی می شود.» حضرت از شنیدن این حرف ناراحت شد من گفتم: «فدایت شوم خودتان را برای چنین کاری ناراحت نکنید، آن ها خودشان با هم کنار می آیند.» حضرت فرمود: «خشم من برای این یک بار نیست. بارها به اینها گفته‌ام که وقتی کسی با ایشان کار می‌کند، مزدش را از اول طی کنند. ولی گوش نمی دهند و روش درست را عمل نمی کنند. وقتی مزد کار از پیش طی نشده باشد، در پایان کار اگر دو برابر مزد واقعی هم بدهی باز کارگر خسته گمان می کند که مزدش کافی نیست و افسرده خاطر می‌رود. ولی وقتی از اول طی کردی اگر همان مبلغ را بدهی راضی خواهد بود و اگر کمی بیشتر بدهی شکرگزار و شاد می شود؛ من دوست دارم کارگر از محل کارش راضی و خوشحال برود». منبع منتهی الآمال ٢، ص٢٣٧ سفارش کتاب با 30درصد تخفیف و ارسال رایگان 👇 http://ketabshahrekord.ir/product/qesehaykhoob تا جمعه تخفیف برقرار است