این مطلب، تا حدی صحیح است. اما تمام واقعیت نیست. بلکه این قصه، ابعاد دیگری نیز دارد که از دید متن مغفول مانده است. «نمایش» ابعاد دیگری دارد. روی دیگر قصه که باعث می‌شود مؤمن به نمایش گری رو کند، هدف اوست. هدف او، نمایش جلوه های حق، در زمان هجمه نمایش‌ گری جلوه های باطل و انحرافی ست که در میدان کارزار فرهنگی، عرصه را بر عموم مردم سخت کرده است. او برای نمایاندن حق به روی صحنه می رود، نه خویشتن! حقی که در جنگ فرهنگی در هجوم ظاهرسازی های اهل باطل، مغفول گشته و پنهان مانده است. و این هدفی ست که مومن را به تحمل سختی های این مسیر تشویق می‌کند. اما بُعد دیگر، نوع جلوه گری ست. حق، جلوه هایی دارد که همیشه با چشم سر دیده نمی‌شود. به همین سبب است که تنها آنان که حق جو باشند، جلوه گری ش را می فهمند و به چشم دل شان می آید. به حکم « کلا نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّکَ وَ ما کانَ عَطاءُ رَبِّکَ مَحْظُوراً» خداوند مومن و عمل نمایش گری او را ب خاطر هدف مقدس ش در نمایاندن حق، چنان یاری می‌کند که دل ها مجذوب گردد و قلب ها فروتن. هر چند در حالت عادی ممکن است مؤمنین از نمایاندن خود پرهیز کنند، اما در این مسیر، به مدد خاص خداوند، جلوه های زیبای وجودی مومنانه «نمایان» می‌شود، آن هم نه به چشم سر، بلکه به چشم دل مخاطب. و این فرایند نیز به جهت فطری بودن اعمال مومن بر صحنه است. با این مقدمات، چنان چه عرصه هنر تئاتر را از ناپاکی هایی که به دست تفکر غرب زدگان در آن پدید آمده است، پاک کنیم، و مومنانه، با هدف نمایاندن حق از آن بهره گیریم، مدد الهی پشتیبان ما و اثر آن بر قلب مخاطب کاملا مشهود خواهد بود. سروش: http://sapp.ir/noorolhodaa ایتا: https://eitaa.com/noorolhodaa بله: ble.im/join/MThlMGVjYj تلگرام: https://telegram.me/NoorAlhoda85