سلام بچه ها امروز مامانه من بعد دوسال تلاش من بلاخره اومد تیاتر رو دید والبته امروز بار نخست اجرای منم بود اون حس که روی صحنه داشتم بماند فقط بعدا از اجرا که مامانم بوسید منو بعدشم گفت خوشحالم که برای این جور کارا زود از خواب بیدار میشی دوست داری زودتر برسی 🌻🌻 وتمام اینا وهمه همه بر میگرده به داداشم جابر حس میکنم این روزا داداش بینهایت هوامو داری.....