به نام خدا نقد و تحلیل محتوایی تئاتر جابر خلاصه: جابر یک دانشمند فیزیک هسته¬ای است که به دلیل سرخوردگی از عملکرد دولت، در مسأله برجام و انرژی هسته¬ای، قصد پیوستن به مدافعین حرم را دارد. او که یکی از اعضا فعال بسیج و مهندسی جنگ نرم است قادر نیست اعضا و فرمانده پایگاه را برای رسیدن به هدفش مجاب کند. از سوی دیگر خانواده¬ی او شامل همسر، دو خواهر و مادر که به تازگی پدرشان را در دفاع از حرم از دست داده¬اند و از نظر عاطفی وابستگی شدیدی به او دارند نیز مانع دیگری در رسیدن به خواسته¬ی جابر هستند. بخش زیادی از تایم این تئاتر در تبیین منویات رهبری، عملکرد نامطلوب دولت و تعامل جابر با خانواده¬اش میگذرد و نهایتا جابر که توسط جاسوسهای صهیونیسم مسموم شده است، بعد از ناکامی آنها در رسیدن به اطلاعات لبتاب، به شهادت میرسد. قبل از ورود به مبحث اصلی ذکر دو مقدمه لازم است. این متن صرفا نقدی تحلیلی است بر مضمون و محتوای این تئاتر و شامل هیچ گونه نقد ساختاری و فرمالیستی نخواهد بود. با توجه به این که ماهیت تئاتر، پویایی و زنده بودن اثر است که در هر اجرا جانی تازه میگیرد، لازم است به این نکته توجه شود که این نقد بر اساس اجراهایی است که تاکنون صورت گرفته است. سوالی که در ابتدای این متن مطرح میشود این است که با توجه به این نکته که کلیه¬ی عوامل اجرایی این نمایش، از نویسنده و کارگردان و بازیگر... خانم هستند و این نمایش با لحاظ تمام جوانب امنیتی برای مخاطب خانم، به صورت مکشوفه و بدون حجاب از طرف عوامل اجرا میشود، آیا یک تئاتر و نمایش آوانگارد است؟ با کمی جستجو در منابع تاریخی پاسخ این سوال قطعا منفی خواهد بود. از شاهد مثالهایی که میتوان در این مورد نام برد، تعزیه خوانی¬هایی است که در زمان قاجار اجرا میشده است. این مراسم که تاریخش به یک و نیم قرن پیش بازمیگردد در زمانی برگزار میشده که زنان بدون اجازه حتی حق بیرون رفتن از خانه را هم نداشته¬اند. در این مراسم که بازیگران، کارگردانها و... زنان بوده اند و تنها برای زنان برگزار میشده قصه¬های یوسف و زلیخا، عروسی بلقیس و سلیمان و عروسی رفتن حضرت زهرا طرفداران زیادی داشته است، ولی در این بین تعزیه شب عاشورا از اهمیت زیادی برخوردار بوده که در آن زنان از اسبهای کوچکی به نام تانو برای اجرای صحنه¬ها جنگ استفاده میکرده اند. در اسناد تاریخی یکی از مکانهایی که جهت این مراسم مورد استفاده قرار میگرفته، مجلس شورای ملی قدیم است که در زمان قاجار به میرزا حسن خان سپه سالار و همسرش ماه تابان خانم دختر فتحعلی شاه تعلق داشته است. شاهد مثال دیگر در مورد مجالس عروسی و جشنهای زنانه است که در آن زنها به عنوان خواننده و نوازنده تنها برای جنس نسوان برنامه اجرا میکرده اند. همچنین در اسناد تاریخی آمده است که اولین سینمایی که برای زنان در ایران افتتاح شد در سال 1307 بود که توسط خان بابا معتضدی در خیابان لاله زار بود که مدتی بعد آتش گرفت. این تفکیک جنسیتی در ارائه هنر تا زمان کشف حجاب رضاخانی وجود داشت و پس از آن فاجعه، هنگامی که زن محجبه¬ی ایرانی مجبور شد بین عقاید و حضور در مجامع هنری یکی را انتخاب کند، حجاب و اعتقاداتش را انتخاب نمود و مجبور به پنهان شدن در پستوی خانه¬ها شد. اما مردان جوانی که تمایل به شرکت در مجامع و اجتماعات هنری داشتند ترجیحشان این بود که از زنانی با لباسها و سر و وضع آنچنانی برای همراهی دعوت کنند. این زنان که در ابتدا بیشتر ارمنی و یا خارجیانی بودند که همراه مستشاران به ایران آمده بودند، رسم و رسوم حضور در چنین مکانهایی را بسیار خوب بلد بودند و با قدرت جذب بالایی که داشتند هر روز بیشتر و بیشتر در جامعه¬ی ایرانی آن زمان نفوذ کردند. بدین ترتیب زن ایرانی محجبه نه تنها از دایره¬ی هنر و هنرورزی کنار گذاشته شد که حتی از طبیعی ترین حق خود یعنی با سواد شدن، کسب تحصیل و علم اندوزی نیز محروم شد. آمار بیسوادی زنان در ابتدای انقلاب اسلامی، خود نشانگر عمق فاجعه در این زمینه است. پس از انقلاب مسأله¬ی تحصیل برای قشر معتقد و مذهبی حل شد، ولی هنر نزد این خانواده¬ها همچنان مظلوم و مغفول باقی ماند به طوری که در این روزگار و پس از گذشت چهل و اندی از آغاز انقلاب هنوز زنان و دختران خانواده¬های مذهبی نه تنها به عنوان هنرمند بلکه به عنوان مخاطبین هنر، از حضور در اجتماعاتی مثل تئاتر و یا کنسرت استقبال نمیکنند و یا منع میشوند. در حال حاضرگروه تئاتر جابر به عنوان احیاگر سنتی دیرین که میتواند تا حدی نیازهای این قشر از جامعه را برطرف نماید، توانسته با سختی و مشقت زیاد راه باریکی را میان مافیای هنر باز نماید و با این که هنوز راه زیادی برای رسیدن به قله در پیش دارد قابل ستودن و حمایت است و روا نیست که به دلایل واهی که با غرض ورزی نیز همراه است، مورد بی مهری قرار بگیرد. ادامه👇