کاش اون لحظهای که به راهِ تا الان رفته شده شك میکنی و تهِ دلت، دیوارِ پشتت، زیرِ پاهات، قعرِ چشمات و تمامِ دلت، به یکباره فرو میریزن و تو میمونی با یه ترسِ گُنده و امیدِ کمسو،
واقعا نقطهیِ قبل از طلوع خورشید باشه...
اگر نه که خدایا. خدایِ آدم بزرگا. خدایِ آدمای قوی. خدایِ بچه پرروها. به دنیات بگو ملایمتر رفتار کنه باهامون چون طِفلکیتر از این حرفاییم که به یکباره بفهمیم تمام راهو تا به الان اشتباه اومدیم...