🗓 بیست وششم محرم الحرام الحزن 📜ورودآل الله ومخدرات(علیهم السلام)به منطقه(حَلٔب) ◼️با پوزش از ساحت قدسی و قلب داغدار امام عصر روحی فداه... ☑️وقایع: ارباب المقاتل مینگاردکه درشهرچنین اتفاق افتاد: ۱ـ حلب را برای سرهای مقدسه آل محمد(صلوات الله علیه) زینت کردند با ساز نقاره وطبل ۲ـ آل الله(علیهم السلام)باحالت خاری وزاری ازکوچها عبورمیدادند ۳ـ سرمطهرسیدناومولانااباعبدالله الحسین علیه السلام راازوقت زوال ظهر تاوقت غروب برروی(نیزه که ریسمان به اوبسته و سرآویزان بین زمین آسمان بود) نصب نمودندومردم دسته دسته به تماشا می آمدند ومیرفتند ۴ـ عیش وعشرت لشگرلعین ازکثرت آشامیدن شراب حالشان تغییرکرد ۵ـ منزل کردن آل الله که درخرابه ای ازتشنگی وگرسنگی برهم میلرزیدندوتاصبح نخوابیدند ۶ـ سقط حضرت محسن بن حسین(علیهم السلام)درکنارجبل الجوشن ودفن آن آقازاده توسط عقیله بنی هاشم(سلام الله علیها)درآن منطقه ومقام مشهدالسقط ۷ـ نیمه شب تحویل رأس مقدسه سیدنااباعبدالله( علیه السلام )به دیر راهب نصرانی وتکلم رأس بابزرگ دیروتشرف حضرت سیدتی فاطمه الزهرا(علیهم السلام ) تذکر: ماجرای معروف راهب مسیحی در این منزل و‌ موعد اتفاق افتاده است. 📚منابع: ریاض القدس:ج۲،ص۲۶۷ تاریخ مدینه دمشق:ج۲،ص۳۰۵ معالی السبطین:ص۸۱۲ کاروان غم:ص۳۲ حضرت سیدنا و مولانا امام زین العابدین علیه السلام از سه شهر، بسیار بد یاد کردند و به خدا پناه جستند: ۱. حلب ۲. بعلبک ۳. شامات به نعمان ابن منذر فرمودند: از حلب پناه میبرم به خدا... نعمان عرضه داشت: چرا آقاجان؟! امام علیه السلام فرمودند: رأس شریف پدرم را به درخت آویزان نمودند و به آن هتک کردند و آه که چه شد.😭😭 ما را کوچه به کوچه در آن شهر می چرخاندند و در اطراف ما رقّاصی و می گساری می کردند😭😭 ( *و تو نمیدانی از آنچه من رؤیت کردم* )😭😭😭 🏴🏴🏴