@notrino قسمت چهارم4⃣ داستان کسب و کار سارا از آقای مایکل گربر- قسمت چهارم 😌 چشمانش را بست و به نظر می رسید داشت افکارش را متمرکز می کرد ... ✍سارا شروع کرد به ترسیم آینده ... 🍩❣می خواهم در کسب و کارم از افراط و تفریط دور باشم و در تمام کارها دقت و توجه کافی به خرج دهم ... دوست دارم فروشگاه "همه چیز در مورد پیراشکی" بیشتر از آنکه پیراشکی دست مشتری بدهد، توجه و محبت هدیه دهد ... 😊🍩 تمام کارهایی که در فروشگاه انجام می دهیم، ظاهر کسب و کار، نحوه عملکرد و حسی که در دیگران به وجود می آوریم، همگی باید بازتابی از توجه و محبت باشند ... محصول واقعی کسب و کار من پیراشکی نیست بلکه همان توجه و محبت است ... 🍎🍓منظور از توجه کافی داشتن به آشپزخانه این است که آنقدر کف آن را بسابم تا برق بزند، در مورد میوه های داخل پیراشکی باید بهترین میوه ها را انتخاب کنم، آنها را ببویم، در دستانم نگه دارم و به آنها نگاه کنم تا دقیقا بفهمم چه موقع برای استفاده مناسب هستند ... برای پختن پیراشکی فقط از میوه های فصلی استفاده می کنیم ... 📝 قبل از آنکه فروشگاه دومم را تاسیس کنم باید طوری کارم را برنامه ریزی کنم که بدون نیاز به حضور خودم اداره شود ... تصمیم گرفته ام همه چیز را بر روی کاغذ بنویسم، هر چه از پختن پیراشکی می دانم. 👩‍🍳... ✍... 👩‍💼 به سارا گفتم تو باید در جایگاه تمام کارمندانت قرار بگیری و کاری که آنها انجام می دهند، انجام دهی و به کار مسلط شوی ... اگر بتوانی یک دفترچه راهنما برای آن درست کنی، می توانی خودت را از انجام آن کار آزاد کنی ... اگر این کار را انجام دهی می توانی در نقش مدیر ظاهر شوی. 🌐ادامه دارد ... https://eitaa.com/joinchat/1652490253C2998a9cc9e 🍃..🌱..🌿..🌾..🌴..🌴🌴