@notrino 6⃣ داستان احمد داستان کارآفرینی- احمد خیامی موسس ایران ناسیونال، قسمت 6⃣ ✅ دیگر مهاجرت به تهران اجتناب ناپذیر شده بود و کارها رو به پیشرفت بود. در تهران شناخته شده بودم، یک حجره زیر پله در پاساژ صفا اجاره کردم و مستاجر خانه ای در قلهک شدم با ماهیانه ۲۰۰ تومان اجاره ... 🚎🚌🚙🚕🚗🚚🚛 در مدت چند ماه آنقدر کارم رونق گرفت که عملا نماینده شرکت مریخ در تهران و شهرستان ها شدم. مریخ برای سفارش انواع اتومبیل های بنز با من مشورت می کرد ... 😎 موقع سفارش تعدادی از اتومبیل ها را پیش خرید می کردم. از فروش هر سواری ۱۱۰۰ تومان حق نمایندگی من بود که از پیش قسط کم می کردند 👈 اغلب به مشتریان با پیش پرداخت کمتری نسبت به شرکت مریخ ماشین می فروختم ... ⛓💸⛓ با آن که درآمدم زیاد بود، هنوز مراقب مخارج روزمره بودم، چون فواید داشتن سرمایه نقد را می دانستم. بطور متوسط روزانه ۲۵۰۰ تومان درآمد داشتم ... 🚘 😄در همان زیرپله هر روز حداقل یک دستگاه اتومبیل می فروختم. قسمتی را نقد می گرفتم و بقیه را به اقساط یا سفته معتبر. رفتارم با مشتریان بسیار خوب بود ... ⚔💰⚔ قسمتی از درآمدم را با عنوان بیمه در یک حساب می گذاشتم و اگر یکی از اتومبیل هایی که فروخته بودم تصادف می کرد (مثل حالا بیمه ای نبود) از محل این حساب می توانستم تمام لوازم مورد نیاز آن را بخرم و مشتری بعد از پایان اقساط اتومبیلش پول آن را می پرداخت 👈 پشتیبانی از مشتری در حد توان 👉 👆💠این عمل موجب خوشنامی فوق العاده من در زمینه تجارت شده بود، بصورتی که تقریبا ۸۰ درصد واردات شرکت مریخ را من می خریدم ... 🌐 ادامه دارد ... https://eitaa.com/joinchat/1652490253C2998a9cc9e 🍃..🌱..🌿..🌾..🌴..🌴🌴