✅ قسمت دوم؛ شورشیِ کوچک؛ نامرئیِ بزرگ
🔹اگرچه نمیتوان چشم خود را بر شرایط حاکم سالهای مبارزه بست که «ناشناختهبودن» را با «درامانبودن» و متعاقب آن ادامۀ فعالیت مترادف میکرد، اما علاقۀ سیداحمد خمینی به ایستادن در نقطههای کور، چیزی بیش از اقتضائاتِ زمانی و مکانی بهنظر میرسد.
🔹 شاید به دلیل همین ویژگی بود که بسیاری بهاشتباه بر این باورند بعد از شهادت آقامصطفی بود که حضور سیداحمد کنار پدر و سایر مبارزان پررنگتر شد. در حالی که واقعیت این است پسرِ کوچکتر امام خمینی (ره) زمانی که پدر و برادر را نفی بلد کرده بودند، حلقۀ پیوند قم و نجف و نقطۀ انتقال اندیشهها، تدبیر و تدبرهای پدر از عراق به ایران بود.
🔹پر بیراه نیست اگر سید احمد را مردِ نامرئیای بدانیم که «ناپیداییاش» به معنای این نبود که «نادیده» ماند؛ «نامرئیبودنش» در اشتباه دیدهشدن بود، در غیرجدیبودن، در سربهسر دیگران گذاشتن و در حاشیه قرار گرفتن. بهدرستی گفتهاند گاهی یک چیز کوچک میتواند یک چیز بزرگ را بپوشاند؛ مانند یک تکهپارچه کهنه و مندرس که برای پوشاندن یک مجسمۀ طلا کفایت میکند و سید احمد خیلی خوب میدانست چگونه خودش را با خودش بپوشاند و نه از چشم دوست و دشمن، که حتی از نگاه تاریخ هم دور بماند.
https://nournews.ir/Fa/News/167481
🌐 nournews.ir
🆔
@Nournews_IR