با لبخندی که نشان از خباثت بود در دل گفتم: "بدرود به قیامت کوچولو" و همزمان با این حرف رو کشیدم و تنها صدای بود که در کوه ها پیچید و اکو بار چندین دفعه تکرار شد😢😱 و بعد از اون بود که از هر سو زبانه میکشید و ور تر میشد. 😬😧 صدای های هیستریک من با صدای ... چرا معطل میکنی ؟ بجنب تا پاک نکردم عضو شو این رمان با ژانر هایی که فکرش رو هم نمیکنید توی ایتا غوغا کرده 😉✨ https://eitaa.com/joinchat/113246507C49a684a5eb منتظر چی هستی ؟ بکوب رو لینک تا از دستت نرفته 😁😜