هدایت شده از ناصر سلطانپور
دیروز داشتیم با بابام دور فلکه با موتور میچرخیدیم. برگشتم گفتم: وااااای بابا، چه بوی کبابی میاد؟! بابام غیرتش گل کرد و گفت: گور بابای بنزین، یه دور دیگه میچرخیم. بابام منو خیلی دوست داره😐😂🤣😅🤣😁😂😃😄😆😃