🔆 داستانی آشنا برای کاندیدهای ریاست جمهوری 🌷 یک نفر باید داوطلب میشد که روی سیم خاردار دراز بکشه تا بقیه از روی آن رد بشوند. یکی فورا با شکم روی سیم خاردار خوابید، همه رد شدند جز یک پیرمرد ... گفتند: «بیا!» گفت:« نه! شما برید! من باید وایسم بدن پسرم رو ببرم برای مادرش! مادرش منتظره!» 🌷آری پسر او بود که روی سیم خاردار خوابید و شهید شد. 🥀 یک ملت منتظر تصمیم تو هستند ، درست تصمیم بگیر. حواست باشه اینطوری انقلاب رو نگه داشتن ، اگه بهتر از خودت کسی رو برای ریاست جمهوری سراغ داری باید خودتو فدا کنی https://eitaa.com/o_gorji/34464