آیا باید در جبهه انقلاب یک اجماع برای نامزد نهایی صورت بگیرد؟ انتخابات ریاست جمهوری دوره چهاردهم در پی حادثه اردیبهشت ماه و فقدان ریس شهید دولت سیزدهم به صورت زودهنگام در حال رقم خوردن است. در کف میدان سیاست ورزی احزاب و افراد نیز عدم آمادگی به روشنی دیده می شود .همچنین احراز صلاحیت دکترپزشکیان و عدم احراز صلاحیت دیگر چهره ها مانند علی لاریجانی نیز، یک شوک به قدرت و فرصت تصمیم گیری و تصمیم سازی جریانات سیاسی وارد کرده است. در این فضا انتخاب آقای قالیباف به ریاست مجلس پس از همه چالش های پیش رویش و بعد، حضور جدی او در میدان رقابت انتخابات ریاست جمهوری نیز یکی از شرایط بحث بر انگیز در این دوره را پدید آورده است. جریانات اصلاحات در دوره های گذشته به بهانه نداشتن نماینده در انتخابات ها به تحریم و تضعیف انتخابات ها پرداخت و با سیاه نمایی و نقد نظام انتخابات بخشی از حامیان و سمپات های خود در سیاست را از دست داد و اکنون گرچه تمام تلاش خود را می کند که گزینه جبهه اصلاحات را به مردم معرفی کند و برایش رای کسب کند اما با آن سیاه نمایی چنان آسیبی را به اعتماد حامیانش رسانده است که دیگر به آسانی نمی تواند آنها را قانع کند و به صندوق ها باز گرداند.اصلاح طلبان برای ایجاد هیجان ، شعار سازی و همچنین تشریح معیار های انتخاب اصلح در تفکر اصلاح طلبی نیز عملا نتوانسته اند خود را تجهیز کنند.اصلاح طلبان که با نقد های تند و تیز به دولت سیزدهم برای خود جایگاه منتقد دولت دیده بود اکنون و پس از شهادت رئیس دولت توان استفاده از فرصت منتقد وضع موجود بودن را ندارند . همچنین خاطرات تلخ مردم از دوران حکمرانی دولت مطلوب آنان با گذشت سه سال هنوز از ذهن مردم زدوده نشده است.در این شرایط رای آوری این جریان بیش از هر چیز به کیفیت سیاست ورزی در طرف مقابل دارد. در این میدان جریان انقلابی سعی دارد با پرداختن به بحث اجماع توان خود را برای مواجهه با رقیب افزایش دهد. در بحث اجماع اما چند رویکرد رسیدن به اجماع را دشوار کرده است. ۱- برخی تخریب ها و تندی ها بین طرفداران آقایان قالیباف و جلیلی و نوع نگاه متفاوت مدیریتی در این دو رقیب نشان می دهد، در صورت اجماع بین آنها انتقال رای قاطعی از سبد رای این افراد به یک دیگر صورت نخواهد گرفت. ۲-برخی مدعی اند تعدد نامزد های جریان انقلاب فرصت رای مرددین را تامین می کند و در صورت اجماع، رای مرددین بر اساس جو غالب احتمالا در سبد نامزد اصلاح طلبان ریخته خواهد شد و اجماع فرصت رای آوری رقیب( اصلاح طلبان) را مهیا تر می کند. ۳-با توجه به آسیب دیدگی سبد رای جریان اصلاحات در فضای اقدامات رادیکال سابق و نزاع های خونین با حاکمیت در اغتشاشات سال ۱۴۰۱ برخی نیز پزشکیان را رقیبی جدی به شمار نمی آورند و ضرورتی برای اجماع نمی بینند. ۴-با توجه نظر سنجی ها احتمال حضور ۵۰ تا ۵۵ درصدی مردم در انتخابات می رود.با این احتمال که ۳۵ درصد آراء مربوط به حامیان پر و پا قرص انقلاب است که در سبد اصلاح طلبان نخواهد رفت ،به احتمال بسیار بالا انتخابات به مرحله دوم میکشد. لذا بازهم با توجه به این تحلیل لزومی به اجماع وجود ندارد.