...🌹جلوی حاج شیخ را گرفت
.
🔸حاج شیخ جعفر شوشتری رحمت الله، حدودا صد و ده بیست سال پیش از نجف به ایران آمدند، روزی ایشان جایی مهمان بودند و همراه با چند نفر از شمس العماره می گذاشتند، که ناگهان یک داشی آمد و جلوی حاج شیخ را گرفت.
.
🔸اطرافیان شیخ می خواستند جلوی او را بگیرند که شیخ مانع شد و گفت: « کاری نداشته باشید بگذارید جلو بیاید ببینم چه می گوید؟»
.
🔸داش جلو آمد و چیزی به حاج شیخ گفت که حاج شیخ در اثر شنیدن آن جمله کنار دیوار ایستاد و گریه کرد.
.
🔸او به حاج شیخ گفت: «حاج آقا من همینم که هستم، به ما میگویند لات، چاقوکش، عرقخور، قمار باز، شما هم همانی که هستی هستی؟!
.
🔸 یعنی شما هم حاج شیخ جعفری؟!!
.
🔸حاج شیخ جعفر منقلب شد که نکند این داش راست میگوید و ما دروغ؟ البته حاج شیخ جعفر کسی بود که شیخ مرتضی انصاری می فرمودند: « برویم پای منبر حاج شیخ جعفر ما را موعظه کند» حال ما هم باید فکر کنیم که ما هم همین که هستیم هستیم یا نه؟
منبع: کتاب بدیع الحکمة حکمت ۴۰ از مواعظ آیت الله مجتهدی تهرانی(ره)
https://eitaa.com/olamaerabane