آیت الله العظمی شیخ محمدحسن حجتی هرسینی، بزرگان او را چنین توصیف کرده‌اند؛ آیت الله گلپایگانی: «اگر کسی بخواهد آیت الله حجتی را بشناسد باید از من بپرسد تا مقام علمی و تقوایی ایشان را معرفی کنم. چون او سال ها با من محشور و هم بحث بوده است». آیت الله اراکی: «از عصمت آیت الله حجتی سؤال کنید نه از عدالت ایشان»؛ آیت الله خوانساری: «آیت الله العظمی حجتی از صدیقین است»؛ آیت الله سید مهدی اخوان مرعشی: «آیت الله العظمی حجتی عالم بزرگواری بودند که من مردی به علم و تقوای ایشان ندیده و یا کمتر دیده‌ام. من بارها دیدم که مرحوم آیت الله العظمی حاج سید محمدتقی خوانساری بعضی از مسائل فقهیه را از ایشان می‌پرسیدند». و مرحوم محمد شریف رازی که خود او را از نزدیک دیده است درباره او در بخش دوم از کتاب خود که درباره فضلاء و مدرسین حوزه علمیه می باشد می‌آورد: «از فضلاء نامی حوزه علمیه، معروف به فضل و تقواست که از روز نخست طالب دین و دیانت و علم و شرافت بوده و از هر گناه صغیره و مکروهی اجتناب می‌نموده به طوری که اهالی محل به ایشان عقاید عجیبی در استجابت دعا و عصمت ایشان دارند. با این وصف نام او در بیشتر تذکره‌ها نیامده است. به راستی چه انسان های وارسته‌ای که با کوله‌باری از علم و عمل در گوشه‌ای دور از چشم همه جز انجام تکلیف و وظیفه به چیز دیگری نیاندیشیده‌اند. بی شک اگر آیت الله حجتی همان هنگام که به اتفاق عالمانی چون آیات اراکی و خوانساری بر عروه حاشیه زدند از قم هجرت نمی‌کرد جزء یکی از مراجع مطرح در عالم تشیع بود اما او خدمت به قوم و دین خود را بر همه چیز اختیار کرد. او گمنام زیست و هجرت کرد.